کیوان جعفری طهرانی رئیس امور بین الملل انجمن تولیدکنندگان و صادرکنندگان سنگ آهن ایران موقعیت معادن ایران در جذب سرمایه خارجی را تشریح کرد.
شاهد هستیم که در شرکت معادن که یکی از شرکت های اصلی عربستان سعودی می باشد، خالد بن عبدالعزیز الفالح، وزیر نفت عربستان، رئیس هیات مدیره است. دلیل این امر آن است که عربستان برنامه دارد تا سال 2030 درآمد بخش معدن را به 5 برابر شرایط فعلی برساند.
شرکت معادن با دارایی بیش از 31 میلیارد دلار، جزو 10 شرکت برتر معدنی دنیا به حساب میآید و در بین شرکتهای منطقه GCC یا همان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بهترین رشد و عملکرد را داشته است.
این درحالی است که در ایران معدن تنها 0.6 تا یک درصد از تولید ناخالص ملی را شامل می شود و در عربستان این رقم به بیش از یک درصد رسیده و در محدوده یک تا دو درصد قرار دارد.
ایران در افق 1404 برنامه دارد علاوه بر 55 میلیون تن فولاد به 1.5 میلیون تن آلومینیوم رسیده و همچنین بخش معدن خود شامل اکتشاف و استخراج را توسعه دهد. برای تحقق این مهم، ایران حداقل به 55 میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز دارد که جذب سرمایه گذاری خارجی را می طلبد و با توجه به بزرگ بودن این عدد، حتما باید این اتفاق رخ دهد.
طبیعتا جذب سرمایه گذاری خارجی بصورت FDI زمانی شکل میگیرد که برجام با موفقیت به حرکت خود ادامه دهد. بنابراین باید منتظر ماند و دید که دولت دوازدهم تا چه حد می تواند در توسعه و پیشرفت برجام نقش ایفا کند و موفق باشد. چرا که اگر برجام در هر یک از مراحل خود متوقف شود قطعا در جذب سرمایه گذاری خارجی نیز خلل ایجاد خواهد شد.
به هر صورت کشورهای منطقه مثل عربستان و عمان اگر در جذب سرمایه گذاری خارجی پیشرفت کرده اند به دلیل برنامه های بلند مدتشان بوده است. برای مثال عمان توانسته در بندر و منطقه آزاد صحار سرمایه گذاری ها و پروژه های خوبی ایجاد نماید. غیر از اسکله و پروژه گندله سازی واله عمان پروژه های متعدد دیگری در این منطقه قرار است شکل گیرد.
گفتنی است، بندر صحار در سال 2002 شکل گرفت و عمان برای یک دوره زمانی 41 ساله با مشارکت بندر روتردام هلند تا سال 2043 هدف توسعه بی سابقه ای را در حوزه زیرساخت های منطقه طرح ریزی کرده است.
در این بندر قرار است 25 میلیارد دلار سرمایه گذاری با رویکرد جذب سرمایه گذار خارجی اتفاق بیافتد. درست است که این رقم، از سرمایه گذاری که ایران قرار است در بخش معدن داشته باشد کمتر است اما با توجه به جمعیت کم عمان این عدد، عدد بزرگی است.
در منطقه صحار کارخانه ذوب آلومینیومی با همکاری ریوتینتو در حال شکل گیری است. همچنین کارخانه گندله سازی واله عمان در آن قرار دارد و جیندال هندوستان یک کارخانه آهن اسفنجی (جیندال شدید) و یک کارخانه نورد در آن منطقه راه اندازی خواهد کرد. علاوه بر موارد مذکور با مشارکت هندوستان و آفریقای جنوبی در منطقه صحار کارخانه فروکروم احداث خواهد شد. البته تمامی طرح هایی که نام برده شدند با مشارکت طرف های عمانی است برای مثال کارخانه ذوب آلومینیوم با مشارکت طرف عمانی، ابوظبی و ریوتینتو استرالیا بوده یا طرح گندله سازی با مشارکت عمان و واله برزیل می باشد.
به اعتقاد من، جذب سرمایه گذاری در منطقه MENA به گونه ای تهدید برای ایران نیز محسوب می شود چون شرکت های خارجی که مایل به سرمایه گذاری در خاورمیانه و شمال آفریقا هستند معمولا به صورت همزمان در چند کشور سرمایه گذاری نمیکنند بلکه در یک کشور سرمایه گذاری خود را انجام میدهند. در نتیجه شرکت هایی که عمان یا عربستان را برای سرمایه گذاری انتخاب کرده اند کمتر ممکن است به ایران ورود پیدا کنند.
درمورد عربستان سعودی نیز باید گفت، این کشور خود به تنهایی 50 میلیارد دلار سرمایه گذاری در بخش معدن برنامه ریزی کرده و در مجموع دو کشور فوق بیش از 75 میلیارد دلار در حوزه معدن ، چرخه فولاد و فلزات پایه طرح دارند.
قطر اگرچه طرح هایی برای جذب سرمایه گذار خارجی در حوزه گاز دارد اما بحرین و کویت در جذب سرمایه گذار خارجی تعیین کننده نیستند پس تهدیدی برای ایران محسوب نمی شوند. با این وجود امارات را نباید نادیده گرفت چراکه این کشور تا افق 2025 برنامه دارد ظرفیت آلومینیوم خود را به 6 میلیون تن برساند و این مسئله بر روی تولید و صادرات آلومینیوم ایران در این افق اثرگذار خواهد بود. ظرفیت فعلی تولید آلومینیوم امارات 1.5میلیون تن در سال است که در مقایسه با تولید ایران که حدود 350 هزار تن می باشد، عدد قابل ملاحظه ایی است.
هر چه پروژه این کشورها در منطقه برای جذب سرمایه گذاری خارجی بیشتر شود در پروژه های تعریف شده ایران هم تأثیرگذار خواهد بود برای مثال برنامه امارات به عنوان قطب تولید و صادرات آلومینیوم برای توسعه این بخش، بر روی برنامه های صادراتی ایران در افق 1404 اثرگذار خواهد بود. درمورد فولاد هم وضعیت به همین صورت است چراکه در افق 1404 که برنامه صادرات فولاد ایران 15 تا 20 میلیون تن است. هند نیز ظرفیت تولیداتش را به 220 میلیون تن خواهد رساند.
هندوستان تا سال 2014 بعد از آمریکا در رده چهارم تولیدکنندگان برتر فولاد جهان قرار داشت. در آن زمان تولید آمریکا 88.2 میلیون تن فولاد بود درحالی که هند 87.3 میلیون تن تولید می کرد اما در سال 2015 آمریکا را پشت سر گذاشت و تولید خود را در سال 2015 به 89.6 میلیون تن و در سال 2016 به 95.6 میلیون تن رساند. هند در طرح جامع فولاد اولیه خود که اوایل دهه 2010 ارائه کرد، تولید 300 میلیون تن فولاد را تا سال 2025 در برنامه داشت اما چون این عدد را دست نیافتنی دید در بازنگری طرح جامع فولاد خود در سال 2012، این عدد را به 200 تا 220 میلیون تن کاهش داد. این عدد هم به خودی خود بالاست و درصورت تحقق هندوستان می بایستی در افق 2025 صادراتی بالغ بر 50 تا 60 میلیون تن داشته باشد. پس می توان دید که با این حجم صادرات، صادرات 15 تا 20 میلیون تنی فولاد برای ایران به راحتی تحقق نخواهد یافت مگر آنکه کیفیت فولادمان را بالا و هزینه تولیدمان را پایین بیاوریم.
درمجموع می توان اینگونه جمع بندی کرد که ایران در امر صادرات فولاد نیز رقابت سخت و تنگاتنگی دارد. کما اینکه چین به عنوان بزرگترین فولادساز جهان، دو کارخانه ورشکسته فولاد در پاکستان و صربستان را خریداری کرده است تا تولید فولاد خود را برون مرزی کند البته خرید کارخانه در اروپا در راستای رقابت تنگاتنگ با اروپایی ها و مقابله با قوانین ضد دامپینگ است اما خرید کارخانه در پاکستان یک دلیل دیگر داشت و آن ایفای نقش استراتژیک در منطقه شبه قاره هندوستان و توسعه صادرات فولاد در راستای اهداف پروژه جاده ابریشم جدید One Belt One Road است.
بنابراین در یک جمله، موفقیت در افق 1404 به دو دوره ریاست جمهوری در این زمان 8 ساله باقی مانده باز می گردد و روسای جمهور در این دو دوره ( جناب آقای روحانی و رئیس جمهور بعدی) ، نقش بسزایی در رسیدن به اهداف سند چشم انداز 1404 با توسعه جذب سرمایه گذاری خارجی ایفا می کنند.
اصل اینکه چطور می توانیم در جذب سرمایه گذار خارجی موفق باشیم به این مسئله باز می گردد که حداقل از ایجاد تنش خودداری کنیم مگر آنکه طرف های متخاصم علاقمند نباشند که روابط دوستانه با ایران داشته باشند در این صورت چون ارتباط دیپلماسی مناسبی بین دو کشور برقرار نمی شود، منطقی است ارتباط تجاری با این کشورها برقرار نشود. چون این کشورهای متخاصم بجای اینکه در جذب سرمایه گذاری خارجی کمک کننده باشند، کارشکنی خواهند کرد.
باز هم تاکید می کنم که با توجه به ذخایر غنی که ایران در حوزه معدن دارد نیازمند جذب این سرمایه خارجی هست اما اینکه چقدر بتوان این مسئله را عملیاتی کرد زمان بر است.
فرمولی در اقتصاد وجود دار که به فرمول 70 مرسوم است در این اصل آمده، اگر بخواهیم سهم هر بخش در تولید ناخالص داخلی هر کشوری را دو برابر کنیم به 70 سال زمان نیاز داریم البته این فرمول ریاضی بوده و نمیتوان گفت به صورت صد در صد قطعی است با این حال این فرمول زمان درصورتی که منبع درآمد جدیدی برای کشور تعریف نشود ، مطرح می گردد.
اگر قادر به جذب درآمد جدید برای کشور باشیم این قانون را می توان نادیده گرفت و اگر در قالب جذب سرمایه گذار خارجی این اتفاق رخ دهد قطعا این زمان کوتاه تر خواهد شد. پس هیچکس نمی تواند با قطعیت بگوید که ایران اگر بخواهد سهم معدن در تولید ناخالص ملی را افزایش دهد به چند سال زمان نیاز دارد. اما مهم این جاست که ما هر چه در جذب سرمایه گذاری خارجی موفق عمل کنیم می توانیم سریع تر به اهداف خودمان دست پیدا کنیم و چه بسا بتوان در افق 1404 به هدف از پیش تعیین شده برسیم و درآمدهای معدن و صنایع معدنی را جایگزین نفت و درآمدهای نفتی کنیم.
منبع: معدن نامه