معدن و صنایع معدنی در ایران در حقیقت جزو حوزههای بکری بهشمار میرود که توجه سرمایهگذاران خارجی بسیاری را به خود جلب کرده است. رسانههای بسیاری از چشمانداز معدن و صنایع معدنی ایران بهویژه در پساتحریم سخن میگویند و در گفتوگو با کارشناسان ایرانی به نوعی در حال بررسی این موضوع هستند.
متالاکسپرت در حاشیه سومین کنفرانس چشمانداز صادرات فولاد ایران در دبی مصاحبهای با کیوان جعفریطهرانی رییس امور بینالملل انجمن تولیدکنندگان و صادرکنندگان سنگآهن ایران داشته که شامل پیشبینیهای واقعبینانه از شرایط حال و آینده بازار فولاد ایران و جهان است. در این مصاحبه به زنجیره فولاد ایران از معادن که نیاز به اکتشافات بیشتری دارند تا افتتاح واحدهای جدید گندلهسازی و تولید آهن اسفنجی و رسیدن به چشمانداز فولاد و صادرات ۲۰ میلیون تنی اشاره شده است. در ادامه مشروح این گزارش را میخوانید.
انجمن تولیدکنندگان و صادرکنندگان سنگآهن ایران (آیروپکس) در سال ۲۰۱۲میلادی به منظور توسعه بخش معادن و حمایت از صنعت سنگآهن ملی ایجاد شد. درباره فعالیت این انجمن و نقش آن در ایران بگویید.
آیروپکس زیرمجموعهای از اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران و یک انجمن فعال در زمینه استخراج و صادرات است و در ژوئیه سال ۲۰۱۲میلادی با ۶۰ عضو شروع به کار کرد. سازمان ما منبع معتبری است که میتواند با توجه به سیاستهای ملی کشور اطلاعات مورد نیاز برای اعضا را فراهم کند. ما همچنین در حال توسعه معادن و فناوریهای مرتبط برای ترویج صنعت سنگآهن ایران هستیم که باعث ایجاد رشد پایدار برای عرضهکنندگان ایرانی و خریداران خارجی در رابطه با صادرات میشود. در میان اهداف اصلی ما ایجاد فرصتهای همکاری و توسعه فعالیتهای اعضا، توسعه محیطی سرمایهگذاری پایدار و نشان دادن صنعت سنگآهن ایران در بازارهای جهانی، ایجاد خدمات داوری بین اعضا و خریداران و بالاخره ارائه راهنمایی و مشاوره به سیاستگذاران هم مورد توجه انجمن است.
ساختار صنایع فولاد و معادن ایران بسیار پیچیده است. در این میان نحوه عملکرد بازار سنگآهن ایران چگونه است؟ سهم تولیدکنندگانی که سنگآهن را در بازار آزاد عرضه میکنند و آنهایی که برای نیازهای خودشان تولید میکنند، چیست؟
در ایران ۲۰۰ معدن سنگآهن داشتیم که متعلق به بخش خصوصی و دولتی بود و اغلب این معادن تا چند سال پیش فعال بودهاند. در سال ۲۰۱۳میلادی تولید سنگآهن ایران حدود ۵۲ میلیون تن بود که 23.5 میلیون تن آن صادر شد. اگرچه در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ میلادی به علت بحرانی که در بازار سنگآهن رخ داد اوضاع تغییر کرد. در نتیجه حدود ۷۰ درصد معادن سنگآهن ایران که بیشتر هم متعلق به بخش خصوصی بود در سال ۲۰۱۴ میلادی تعطیل شدند. در سال گذشته (۲۰۱۵) کمتر از ۲۰ درصد از معادن در فرآیند تولید فعال بودند. در آغاز سال ۲۰۱۶ هم شرایط حتی بدتر شد؛ زمانی که کمتر از ۱۰درصد معادن که حداکثر شامل ۲۰ معدن میشد به فعالیت خود ادامه دادند که بیشتر آنها دولتی و تعداد کمی نیز بخش خصوصی بود. درحالحاضر دولت در حال فروش سنگآهن برای صادرات از طریق مزایده است. این مزایدهها بهطور رسمی اعلام میشوند و همه میتوانند در آن شرکت کنند. بسته به قیمت، محموله به برنده واگذار میشود تا نسبت به صادرات آن اقدام کند. در بازار داخلی با شیوه متفاوتی کار انجام میشود. معادن سنگآهن دولتی متعهد به تامین سنگآهن مورد نیاز کارخانههای فولادسازی داخلی هستند.
چالشهای اصلی برای سنگآهن ایران چیست؟
اول از همه قیمت سنگآهن است، اگرچه ما امیدواریم که بازار جهانی بهبود یابد یا حداقل در همین سطح بماند، اما شرایط فعلی بازار برای تولیدکنندگان سنگآهن در ایران با چالشهای جدی همراه است. نقطه سر به سر قیمت برای معادن سنگآهن ایران حدود ۵۰ تا ۵۵ دلار است و این یعنی اگر شاخص بازار جهانی پایینتر از این رقم بیاید معادن ایران در شرایط زیانده قرار میگیرند. درحالحاضر (نیمه نخست سپتامبر ۲۰۱۶) قیمت حدود ۵۶ دلار تحویل چین برای عیار ۶۲درصد است. بنابراین اگر در ۳ ماهه چهارم امسال میلادی (اکتبر تا دسامبر) قیمتها بازهم پایین بیاید، به همان نسبت حجم تولید سنگآهن کاهش خواهد یافت. تولید فعلی سنگآهن ایران حدود ۴۰میلیون تن است. یکی دیگر از مشکلات توافق هستهای است، زیرا همه انتظار داشتند تحریمها زود برطرف شود اما هنوز بعد از یک سال ما همچنان شاهد هستیم که محدودیتها بهطور کامل برداشته نشدهاند. این یعنی ما هنوز در ارتباط با گردش تجارت بینالمللی با چالشهای زیادی روبهرو هستیم.
بیشتر توضیح میدهید؟
منظور من اصول بازگشایی اعتبار اسنادی است. درحالحاضر تعداد بانکهای خارجی که با ایران کار میکنند بسیار محدود هستند. بهعلاوه آنها بر پایه یورو کار میکنند نه دلار امریکا. درضمن تجارت سنگآهن و فولاد به طور انحصاری بر مبنای دلار امریکا است و این یکی از عمده مشکلات ما است. برای تجارت سنگآهن تمامی صادرکنندگان ایرانی مجبور هستند پرداختها را خارج از سیستم بانکی و از طریق صرافی انجام دهند که بهطور عمده در دوبی و گاهی در ترکیه و… قرار دارند. در این راستا ۴۰درصد ارزش هر محموله به وسلیه خریدار بهعنوان پیشپرداخت حواله میشود و مابقی ۶۰درصد بهوسیله فروشندگان ایرانی در قبال کپی اسناد دریافت میشود. خریداران اصلی سنگآهن ما شرکتهای دولتی چین هستند که یا آشنا به روش پرداخت نقدی نیستند و یا احساس رضایت با این نوع معامله نمیکنند. بازار ارز خارجی در چین کنترل میشود و امکان دریافت مبلغ ارزی مورد نیاز برای انجام معاملات خارج از سیستم بانکی به راحتی مقدور نیست. در نتیجه تعداد خریدارانی که حاضر به خرید محموله با این روش نقدی از ایران هستند انگشتشمارند و هم اینکه کمتر از ۱۰ شرکت آشنا با این روش پرداخت از ایران خرید میکنند. اگر تحریمها وجود نداشت بهطور قطع ما شانس بیشتری برای برخورداری از حمایتهای بانکی و توسعه فروشمان داشتیم.
ایران برنامه بسیار بلندپروازانهای برای توسعه صنعت فولاد در سال ۲۰۲۵میلادی دارد. با توجه به تعدادی از این موانع در بخش سنگآهن، این هدف چقدر واقعبینانه است؟
براساس برنامه جامع فولاد ایران، کشور بهدنبال افزایش تولید سالانه فولاد به مرز ۵۵ میلیون تن در سال ۲۰۲۵میلادی است. برای دستیابی به این هدف، ایران به ۱۵۹میلیون تن سنگآهن یا ۹۲میلیون تن گندله یا ۹۰میلیون تن کنسانتره نیاز دارد. با توجه به ظرفیت فعلی تولید در معادن ایران و پروژههای در دست اجرا انتظار میرود کسری کنسانتره و سنگآهن به ترتیب به ۱۰ و ۳۸میلیون تن برسد. این بدان معنی است که ما نباید فقط امکانات تولید محصولات بالادستی را توسعه دهیم، بلکه باید از هماکنون روی عملیات اکتشاف نیز تمرکز کنیم. اگرچه این مهم نیازمند سرمایهگذاری وسیع است که بهدلیل وجود تحریمها تاکنون بهدرستی از عهده آن برنیامدیم. کارخانههای پرعیارسازی، تولید گندله و آهن اسفنجی وقتی مزیت دارند که ماده اولیه یعنی سنگآهن مورد نیاز وجود داشته باشد. هر چند موضوع سنگآهن چیزی است که هنوز نتوانستهایم مشکل کمبودش در آینده را بهطور جدی برطرف کنیم و شاید پر بیراه نگفته باشیم که اگر وضعیت به همین منوال ادامه یابد (خروج سرمایه از بخش معدن و کاهش فعالیتهای معدنکاری بهویژه در بخش خصوصی ایران) شاید مجبور شویم ظرف چند سال آینده برای رفع نیاز داخلی سنگآهن باکیفیت، واردات از برزیل داشته باشیم.
هرچند بهدلیل مسائل حملونقل دریایی حرکت در راستای این سناریو نیز آسان نیست، بهویژه در زمینه رقابت در قیمت حملونقل دریایی. درحالحاضر امکانات موجود در بنادر ایران امکان تخلیه کشتیهای بزرگ واله مکس با ظرفیت حمل۴۰۰هزار تن سنگآهن در یک پارتی را غیرممکن کرده است. تمام محمولههای اینچنینی به بندر صحار عمان میآیند که درست مقابل شهرستان میناب ایران قرار دارد. بندر صحار در کشور عمان توانایی تخلیه هر ساعت ۴۰هزار تن کالا را دارد، درحالیکه بیشتر نرخ تخلیه در بزرگترین بندر ایران در بندرعباس (بارکو) تنها ۱۴هزار تن در ساعت است، یعنی به عبارتی یکسوم آن. بهعلاوه بزرگترین کشتیهایی که در بندرعباس میتوانند پهلو بگیرند کشتیهای پانامکس با ظرفیت جابهجایی ۷۰ تا ۸۰ هزار تن هستند. بحث دیگر حملونقل سنگآهن داخلی در سرتاسر ایران است. بهعنوان مثال هزینههای معدنکاری و تولید سنگآهن در معادن ایران بسیار نزدیک به استاندارد تولیدکنندگان استرالیا و برزیل است. به عبارتی قیمت سنگآهنEXW (تحویل معدن) تنی کمتر از ۲۰دلار و در برخی از موارد حتی ۱۵دلار است، در حالیکه قیمت FOB حداقل۵۰ دلار بر تن است. علت اصلی اختلاف زیاد ۳۰دلاری بین هزینههای تولید معادن و قیمتهای صادراتی، هزینههای حملونقل داخلی است. درحالحاضر ایران در حال سرمایهگذاری روی سیستم حملونقل ریلی است، اما همچنان کمبود واگن وجود دارد و شبکه راهآهن بهقدر کافی توسعه نیافته است.
کمبود گندله مدتزمان زیادی است که مانع توسعه صنعت فولاد در ایران است اما ایران قصد دارد چندین کارخانه گندلهسازی در آیندهای نزدیک بسازد. بهعلاوه تعداد زیادی از پروژهها در حال پیشرفت است. چگونه ظرفیتهای جدید تولید بر شرایط بازار تاثیر خواهد داشت؟
با ساخت و راهاندازی۲۶ کارخانه ظرفیت تولید گندله به بیش از ۷۰ میلیون تن میرسد. همانطور که در پایان برنامه ششم توسعه (۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱ ) رسیدن به بیش از ۴۰.۳میلیون تن فولاد هدفگذاری نشده است، بقیه گندله را میتوان صادر کرد یا برای تولید آهن اسفنجی از آن استفاده کرد. با توجه به افزایش قیمت قابل ملاحظه گندله در مقایسه با سنگآهن (افزایش قیمت گندله ۶۹درصد و سنگآهن ۳۹درصد بوده) واضح است که صادرات گندله سودآورتر است.
دولت بهتازگی اعلام کرده صادرات سنگآهن دانهبندی را محدود خواهد کرد تا بر صادرات محصولات با ارزشافزوده بالاتر تمرکز کند. آیا این منجر به تغییر جایگاه ایران از واردکننده گندله به صادرکننده آن میشود؟
در حقیقت در سال گذشته خورشیدی (تا ۲۰ مارس ۲۰۱۶) ایران بهطور مرتب گندله وارد میکرد و آخرین مورد در ظاهر یک محموله۶۷ هزار تنی بود که در ۶ ژانویه ۲۰۱۶ از کمپانیKIOCL هند به بندرعباس حمل شد. دو پروژه بزرگ تولید گندله با ظرفیت تولید مجموع ۱۰میلیون تن در دست ساخت است که در آینده نزدیک به بهرهبرداری میرسند. یکی از آنها گندلهسازی جدید شرکت معدنی و صنعتی گلگهر با ظرفیت تولید ۵میلیون تن است. با افتتاح کارخانههای جدید گندلهسازی، ایران از واردات این محصول بینیاز خواهد شد. این یکی از دلایلی است که ممکن است بهجای صادرات بیشتر سنگآهن دانهبندی و حتی کنسانتره از ماه مارس سال ۲۰۱۷میلادی شاهد صادرات گندله باشیم. این برای صنایع بالادستی زنجیره ارزش فولاد نیز بهتر است که محصولات با ارزشافزوده بالاتر از جمله کنسانتره، آهن اسفنجی و گندله صادر کند. این احتمال هم وجود دارد که اگر ایران از سال ۲۰۱۷میلادی گندله صادر کند، صادرات کنسانتره نیز محدودتر شود.
به امکان صادرات آهن اسفنجی اشاره کردید. با توجه به برخی مباحث فناوری و لجستیک میتوانید بیشتر درباره ظرفیت صادرات آهن اسفنجی توضیح دهید؟
نهایت حجم صادرات آهن اسفنجی در طول سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵میلادی بود یعنی زمانی که بازار سنگآهن خیلی خوب نبود. در شرایط اینچنینی برخی تولیدکنندگان آهن اسفنجی ایران از جمله فولاد کاوه جنوب کیش و آهن و فولاد غدیر ایرانیان شروع به فروش محصولات متالیزه از طریق برخی تاجران به خارج از کشور کردند. با این اوصاف این یک تجارت خطرناک است. شما درست گفتید بهدلیل مواضعی چون فناوری ظرفیت صادرات آهن اسفنجی ایران محدود است. آهن اسفنجی تولید شده فعال بوده و در مجاورت اکسیژن بسیار قابل اشتعال است. حتی در این مورد ما یک تجربه بد داشتیم. یکی از تولیدکنندگان ایرانی زمانی که کشتی در حال بارگیری آهن اسفنجی بود آتش گرفت و خسارات زیادی متحمل شد. این مشکل بزرگی است. بنابراین برای صادرات آهن اسفنجی ما باید بهطور خاص کشتیهایی با تجهیزات گاز نیتروژن را استفاده کنیم و این یعنی هزینههای حملونقل اضافی. اگر ایران قصد دارد صادرات محصولات متالیزه خود را افزایش دهد باید شروع به تولید بریکتگرمHBI کند. درحالحاضر ما یک پروژه بهنام فروشات داریم و من یک تیم فنی برای پیگیری این موضوع تشکیل دادهام.
پیشبینی شما از آینده بازار و صنعت چیست؟ در سالهای آینده کدام عوامل کلیدی میتواند بر بازار فولاد در ایران و جهان تاثیر داشته باشد؟
از کسی پنهان نیست که چین همچنان اصلیترین عامل موثر بر بازار باقی خواهد ماند. در امسال میلادی این کشور اعلام کرد قصد دارد تولید فولاد خام خود را حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون تن در طول یک دوره ۳ ساله کاهش دهد. بعد از دو ماه گفته شد کاهش این حجم تولید تا سال ۲۰۲۰ اتفاق خواهد یافت. سپس چین اعلام کرد برنامه دارد تا این کاهش تولید را تا سقف ۱۴۰میلیون تن محدود کند. البته این خود راهحل نهایی برای مشکل مازاد عرضه فولاد نیست، ولی بیتاثیر هم نخواهد بود. نکته دیگر تغییر فناوری کارخانههای فولادسازی چین در مدت زمان طولانی است. این یک واقعیت است که بیشتر کارخانههای فولادسازی چین برپایه فناوری کوره بلند کار میکنند. با توجه به اینکه چرخههای بخش مواد اولیه و مصرف با هم تطابق ندارند، ممکن است چین در آینده با چالش تامین مواد اولیه روبهرو شود. چرخش به سمت استفاده بیشتر از قراضه و توسعه تولید فولاد برپایه کوره قوس الکتریکی میتواند جایگزین خوبی باشد. این یکی از دلایلی است که چین هماینک در حال امکانسنجی برای تغییر قوانین ساختوساز و کاهش عمر مفید سازههای فلزی از ۱۰سال به ۷ سال است. این یعنی بعد از ۷سال هر ساختمان یا سازه اسکلت فلزی میتواند تخریب شود و از فولاد آن بهعنوان قراضه استفاده شود.
منبع: روزنامه گسترش صمت