نمایش نوار ابزار

کیوان جعفری طهرانی مشاوره راهبردی کمیته معدن و صنایع معدنی در چارچوب تفاهم نامه 25 ساله ایران و چین

یکشنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۰

وضعیت تحریم های ایران در بازار جهانی، جمهوری اسلامی ایران را وادار کرده که راهکار خود را برای بقا پیدا نماید. همکاری استراتژیک و راهبردی با چنین شریک تجاری بزرگی همچون چین، یکی از گزینه هاست، انتظار می رود که به نفع طرف ایرانی بوده و باعث توسعه بخش های مختلف اقتصاد ملی شود، به تدریج تعادل در زنجیره ارزش فولاد را بهبود ببخشد و فرصت های بیشتری برای ارتقا زیرساخت ها ایجاد کند. طرف چینی نیز از مزایای تامین نفت، فولاد و محصولات با ارزش افزوده بالا، فرصت های تجاری و غیره برخوردار می شود.

متال اکسپرت فرصتی پیدا کرد تا با مشاور راهبردی کمیته معدن و صنایع معدنی، کیوان جعفری طهرانی گفت و گویی داشته باشد و درمورد فرصت ها و تهدیدهای این توافق مقیاس بزرگ میان دو کشور بحث و تبادل نظر نماید. وی بیش از 20 سال در توسعه محصولات زنجیره ارزش فولاد به ویژه سنگ آهن، بریکت گرم HBI، بخش های فولادی و صادرات عمدتا به چین و کشورهای آ.سه.آن تجربه گسترده دارد.

_تهران و پکن اخیرا تفاهم نامه استراتژیک بلند مدتی را منعقد کردند که براساس آن چین در ازای دریافت نفت، سرمایه گذاری هنگفتنی به ایران اعطا خواهد کرد. می توانید جزئیات این تفاهم نامه و مفاهیم آنرا برای هر دو طرف اعلام کنید؟

براساس چارچوب این تفاهم نامه، ایران می تواند روی 450 میلیارد دلار سرمایه گذاری حساب کند. قرارداد و توافق نامه بخش های جداگانه ای هستند که در مرحله تشریح می باشند و هنوز منعقد نشده اند. لازم به ذکر است که حداقل 80 میلیارد دلار از این مبلغ در صورت وجود ظرفیت های سرمایه گذاری به معدن و صنایع معدنی اختصاص خواهد یافت.

یکی از نکات اصلی این معامله؛ تامین کلیه نیازهای شریک آسیایی خواهد بود زیرا چین در تلاش است مسیر تامین پایدار و اول از همه در حوزه نفت را ایجاد نماید. چنین رویکردی با در نظر گرفتن تحریم ها و محدودیت های صادرات نفت، برای ایران خوب است. با این حال این تفاهم نامه مزایای آشکاری را برای دو طرف دارد. در حالی که ایران هنوز در روابط با آمریکا و اروپا با چالش هایی روبرو است، چین آمادگی دارد تا به معامله خود با جمهوری اسلامی ایران ادامه دهد. از مزایا برای بخش معدن و صنایع معدنی ایران، ترویج و توسعه عملیات و محصولات بالادستی، زنجیره میانی مانند بیلت و اسلب و همچنین محصولات نهایی است.

ما در ایران همچنین محدودیت هایی در زمینه اکتشافات معادن داریم. ایران دارای ذخایر غنی موادمعدنی است که به دلیل محدودیت های مالی و سایر محدودیت ها هنوز اکتشاف نشده اند و اکثرا معتقدند این تفاهم نامه فرصت مناسبی برای دستیابی به سرمایه گذاری مستقیم خارجی برای توسعه بخش معدن کشور است.

علاوه بر آن، این تفاهم نامه فرصتی برای فروش محصولات مختلف فولادی با قیمت های بین المللی به چین به وجود می آورد و در صورت عدم تمایل این کشور برای خرید، ایران می تواند کالاهای خود را به کشورهای دیگر نیز بفروشد. اگرچه با در نظر گرفتن سرمایه گذاری های کلان، اولویت با فروش به چین خواهد بود.

ایران سال هاست که از سیستم تجاری “نفت در مقابل کالاها” استفاده می کند. آیا تفاهم نامه اخیر بر همان اصل استوار است یا سازوکارهای همکاری دیگری نیز پیشنهاد شده است؟

در اینجا هیچ عمل مشابهی برای استفاده از مکانیزم “نفت در مقابل کالاها” که تا پیش از این استفاده می شد، وجود ندارد. این دقیقا چارچوبی است که سرمایه گذاری خارجی را در مشاغل و کسب و کارهای مختلف پیشنهاد می دهد. ایران سعی دارد نه تنها (پروژه ها) از بخش های دولتی، بلکه از بخش های خصوصی نیز برگزیند. ما به عنوان یک کمیته، درخواست ها را برای معرفی پروژه هایشان به شرکت های خصوصی ارسال کرده ایم. در برخی بخش ها مانند بخش آلومینیوم، سناریو کمی متفاوت است زیرا ذخایر (مواد اولیه) در مقایسه با سنگ آهن زیاد نیست. در مورد کسب و کار آلومینیوم، ایران ذخایر کافی بوکسیت ندارد و به طور کلی آنرا (مواد اولیه) وارد می کند اما ما کارخانه های داخلی برای تولید (آلومینا) داریم و ارزش آنرا دارد که به آنها کمک شود.

بدیهی است که این تفاهم نامه برخی فرصت ها را برای بخش های معدن و فولاد ایران فراهم می کند، اما تعیین اولویت های سرمایه گذاری برای طرف های مقابل (چینی) چیست؟

یکی از اهداف اصلی (ما)، ایجاد تعادل در تمام بخش های زنجیره ارزش فولاد است. در سال جاری ایرانی (21 مارس 2021 تا 20 مارس 2022) تولید مازاد گندله و کمبود کنسانتره وجود دارد و به دلیل اینکه پروژه های گندله سازی زودتر از واحدهای کنسانتره وارد مدار تولید می شوند لذا تا 3 میلیون تن گندله با کمبود خوراک کنسانتره مواجه می شوند. تا سال آینده ممکن است تعادل حاصل شود. با چنین سرمایه گذاری امیدواریم در زمان کوتاه تری این تعادل حاصل شود. از دیگر چشم اندازهای این تفاهم نامه، انتقال دانش فنی و تکنولوژی به ایران توسط چین است.

آیا ایران از پروژه های مرتبط با حوزه معدن و صنایع فولاد که می تواند در آنها از همکاری چین بهره ببرد آگاه است؟

در حال حاضر هیچ پروژه خاصی برای هیچ بخشی انتخاب نشده و هیچ قراردادی نیز وجود ندارد، ولی ما انتظار داریم که در طول سال جاری ایرانی بتوانیم پروژه هایی را مشخص و انتخاب کنیم و تاییدیه جهت سرمایه گذاری دریافت کنیم.

با توجه به اینکه تحریم های بین المللی دست و پای ایران را بسته، سایر بخش های اقتصاد ملی به جز معدن و فولاد از این تفاهم نامه چه بهره ای خواهند برد و برای آنها چه مزایایی خواهد داشت؟

این تفاهم نامه بر بخش های مختلف تاثیر مثبت خواهد داشت زیرا ایران دارای پتانسیل عظیم و موقعیت استراتژیک عالی در خاورمیانه است که به چین کمک می کند تا پروژه BRI یا طرح مبتکرانه کمربند-جاده را به روشی کارآمدتر اجرا کند. پیش از این به دلیل برخی فرصت های از دست رفته، پروژه مذکور برنامه ریزی شده بود و از سراسر ایران قابل عبور نبود و به کشورهای دیگر هدایت شده بود. اما تفاهم نامه اخیر شرایط مساعدتری را برای توسعه زیرساخت های ایران به ویژه شبکه ریلی، جاده ای، بنادر، فرودگاه ها و غیره ایجاد می کند. در برنامه 5 ساله ششم، ایران به 9.5 میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز دارد و ما می توانیم با کمک چین، این اهداف را محقق کنیم.

علیرغم مزایای مشهود، این تفاهم نامه با مخالفت خاصی روبرو شده است. چگونه چنین شرایطی را توضیح می دهید؟

هر دو طرف باید تلاش کنند تا این تفاهم نامه یک معامله برد-برد باشد. چین در بسیاری از کشورهای جهان تجربه تامین مالی را دارد و این موضوع به طور عمده با اعطای وام و تسهیلات همراه بوده است. اگر کسی در مورد معایب این معامله صحبت می کند چون فکر می کند ما در حال دریافت وام از چین هستیم و نگران آن است که با بهره زیاد آن را پس بدهیم، درحالی که اینطور نیست. با چنین سرمایه گذاری عظیمی، ایران مسائل و مشکلات مالی خود را حل و فصل می کند و می تواند اقتصاد خود را ارتقا بخشیده و توسعه دهد. مزیت بزرگ دیگر این تفاهم نامه این است که اشتغال زیادی در 15 بخش مختلف ازجمله نفت، کشاورزی، پتروشیمی، فرهنگی، گردشگری، معدن و صنایع فولاد، فناوری اطلاعات، مخابرات و غیره
در کلیه بخش ها ایجاد می شود. بالغ بر 5 میلیون نفر به طور مستقیم و غیر مستقیم قابل جذب هستند و این باعث بهبود شرایط زندگی مردم ایران می شود.

این تفاهم نامه برای بازار جهانی و به طور کلی روابط بین الملل به چه معناست (و چه پیامی دارد)؟ چه تغییراتی در جریان تجاری ایجاد خواهد کرد؟

کشورهای دیگر به ویژه کشورهای همسایه خرسند خواهند شد زیرا پروژه BRI، ایران را لمس کرده و از طرف دیگر عبور خواهد کرد. این تفاهم نامه به دیگر کشورها کمک می کند تا از مزیت آن بهره ببرند. ممکن است برخی خطوط لوله بین ایران و چین برای صادرات گاز و محصولات نفتی ایجاد شود که از سایر کشورهای همسایه نیز عبور خواهد کرد. بنابراین این معامله تغییرات مثبتی را برای کشورهای همسایه نیز فراهم خواهد کرد.

از نظر جریان تجاری، برای افزایش صادرات انواع کالاها باید با چنین تفاهم هایی محصولات ایرانی را برندسازی کنیم و از چین در این زمینه تجربه کسب کنیم. چین با اکثر کشورهایی مانند هند، آمریکا و اروپا تفاهم نامه های استراتژیک دارد، بینابراین ما می توانیم برای ایجاد یک تجارت جهانی برد-برد به این باشگاه بپیوندیم.

دیدگاه ها