«نبض بازار» گزارش می‌دهد: صادرات سنگ‌آهن برای سودجویی نیست، بلکه به‌واسطه‌ی تحریم محصولات میانی است

سه شنبه ۶ آبان ۱۴۰۴

«نبض بازار» گزارش می‌دهد: صادرات سنگ‌آهن برای سودجویی نیست، بلکه به‌واسطه‌ی تحریم محصولات میانی است / برخی مدعی‌اند در ۱۵ سال آینده با کاهش ذخایر سنگ‌آهن مواجه می‌شویم / خریدار عمده‌ی سنگ‌آهن، گندله و کنسانتره‌ی ایران، کشور چین است

چینی‌ها با وجود آنکه بزرگ‌ترین فولادساز جهان هستند، از ایران مواد اولیه و محصولات میانی خریداری می‌کنند. اگرچه در مدتی اخیر قیمت برخی از محصولات فولادی ایران از چین هم بیشتر شده و این موضوع به یکی از عوامل محدودکننده در مسیر صادرات تبدیل شده است. صادرات سنگ‌آهن و مواد اولیه فولاد نیز در همین فرآیند شدت گرفته و دیگر مشتری چندانی برای محصولات تمام‌شده‌ی فولادی ایران وجود ندارد.

به گزارش نبض بازار- این روز‌ها صادرات سنگ‌آهن ایران بیش از گذشته افزایش یافته است. رشد صادرات ماده‌ی اولیه‌ی تولید فولاد، نشان از ضعف در ساختار تولید و صادرات کشور دارد. محدودیت‌های تحریمی در کنار مسئله‌ی کیفیت و قیمت‌گذاری، سه عامل اصلی محدودیت صادرات فولاد به شمار می‌روند. معادن نیز دیگر توان درگیری با فولادساز‌ها برای دریافت معوقات مالی‌شان را ندارند و ترجیح می‌دهند با چینی‌ها در مسیر صادرات همکاری کنند.

برای بررسی دقیق‌تر این موضوع، گفت‌وگویی داشتیم با کیوان جعفری، تحلیلگر بین‌المللی سنگ‌آهن و فولاد، که در ادامه می‌خوانید:

• ادعای صادرات شدید مواد اولیه از جمله سنگ آهن چقدر درست است؟

این اقدام جهت سودآوری بیشتر صورت می‌گیرد یا ایران توان فرآوری مواد اولیه را ندارد؟ در رابطه با صادرات بی رویه سنگ آهن، آمار‌ها نشان می‌دهد صادرات کنستانتره در شش ماه اول امسال نسبت به پارسال با ۹۹ درصد رشد به حدود ۶/۵ میلیون تن رسیده است. مسأله اینجاست که صادرات به خاطر سودجویی نیست و به واسطه تحریم، خریداران نسبت به خریداری محصولات میانی و پایین دستی کمتر تمایل نشان می‌دهند. خریدار عمده سنگ آهن، کنستانتره و گندله ایران، کشور چین است. در بورس هم این کالا‌ها عرضه می‌شد، اما خریداری وجود نداشت. من قبول دارم که صرف عرضه در بورس ملاک فروش نیست، اما برای معدن داری که مشغول فعالیت است، صادرات به صرفه‌تر است. معدنی‌ها به جای اینکه محصول خود را نسیه به فولاد ساز‌ها بدهند و در روندی طولانی‌تر از شش ماه پول خود را دریافت کند، تصمیم به صادرات می‌گیرند.

خیلی از بنگاه‌های معدنی کشور سایز‌های کوچک و متوسط هستند و تحمل بازپرداخت مدت دار پولشان از سوی فولادی‌ها را ندارند. معادن ناچار هستند برای پوشش هزینه‌ها، به صادرات بپردازند. در نتیجه صادرات سنگ آهن به جای سودجویی، به جهت رفع نیاز بنگاه هاست. اگر فولادساز‌ها و دولت علاقمند به توسعه معادن هستند، باید نسبت به خرید محصولات معدنی با قیمت قابل قبول و پرداخت سریع اقدام کنند. شما نمی‌توانید به صورت دستوری جلو صادرات را بگیرید. با ادعای نیاز ملی کشور، نمی‌توانید باعث زیان بنگاه‌های اقتصادی کشور شوید و صادرات را محدود یا ممنوع کنید و یا معدن دار را وادار به پرداخت سوبسید (عوارض صادراتی سنگین) کنید. صرف این موضوع که فولاد و محصول نهایی با این هزینه سنگین و در فلان درجه سانتیگراد تولید می‌شود ولی روی کنسانتره کار خاصی انجام نمی‌گیرد، فرار به طرف جلو است و پاسخ این قضیه نیست. کافی نیست هر سال این موضوع مطرح می‌شود ولی بی تاثیر در افزایش تولید سنگ آهن کشور و کشف ذخایر جدید است؟!

با توجه به اشتباه هندوستان در وضع عوارض صادراتی سنگین ۴۰ درصدی بر روی سنگ آهن در سال ۲۰۱۰ دیدیم که چه خسارتی به معدنکاری هند وارد شد. شاید به ظاهر صادرات ۱۱۰ میلیون تنی در سال هند (۲۰۰۹) در سال اول به ۱۵ میلیون تن (۲۰۱۰) و در سال دوم (۲۰۱۱) به ۵ میلیون تن کاهش پیدا کرد ولی باعث فرار سرمایه‌ها از معدنکاری شد. بالاجبار هند در سال ۲۰۱۲ عوارض صادراتی سنگ آهن را به ۳۰ درصد کاهش داد ولی پاسخ مثبت نگرفت و سال به سال از تولید سنگ آهن این کشور کاسته شد تا نهایتا در سال ۲۰۱۴ عوارض صادراتی را برای عیار‌های زیر ۵۸ درصد صفر کرد و گفت عیار‌های بالاتر از ۵۸ درصد با محدودیت صادرات مواجه هستند ولی عوارضی ندارند. محدودیت صادرات یعنی اینکه هر شرکت معدنی یک سهمیه‌ای (Quota) از لحاظ تناژی دارد که فقط آن مقدار در سال می‌تواند صادر کند. نتیجه چی شد؟ تمام سرمایه‌ها بطرف بالادستی زنجیره فولاد هند حرکت کردند بطوریکه در سال ۲۰۱۷ طرح جاه طلبانه خود جهت تولید ۳۰۰ میلیون تن فولاد در افق ۲۰۳۰ را مطرح کرد، آن هم در زمانیکه تولید فولادش بیش از ۷۸ میلیون تن در سال نبود! این موفقیت به همین جا خاتمه پیدا نکرد و در سپتامبر ۲۰۲۰ و در اوج کرونا هند اعلام کرد که با اکتشافات جدید به ذخایر جدید سنگ آهن مگنتیت دست یافته و ذخیره قطعی سنگ آهن (اکثرا هماتیت) خود را از ۲۰.۵ میلیارد تومان به ۳۳.۳ میلیارد تن (فقط ۱۰.۸ میلیارد تن مگنتیت عیار ۳۳ درصد به بالا) رسانده است. اگر هند همچنان به راه حل تنبیهی عوارض صادراتی خود ادامه می‌داد، بهیچ وجه تبدیل به چهارمین ذخیره بزرگ سنگ آهن جهان بعد از استرالیا، برزیل و چین (با احتساب معادن فراسرزمینی) نمی‌شد.

* چین بزرگترین فولادساز جهان است؛ مراوده فولادی ما با چین در چه بخش‌هایی است؟ آیا چین در حال سوءاستفاده از فولاد ایران است؟

چین بزرگترین فولادساز جهان و خریدار سنگ آهن جهان است. مراوده ما با چین در حوزه فولاد، محدود است. صادرات محصولات میانی هم به چین سخت است، چون قیمت چینی‌ها از ما کمتر است. نمی‌توان از چین انتظار داشت که محصولات ما را گران‌تر از محصولات خودش بخرد. اینکه ما نمی‌توانیم فولاد را با قیمت واقعی به علت تحریم صادر کنیم، یک بخش ماجراست. بخش مهم‌تر مسأله قیمت‌گذاری فولاد ایران است. کشور عراق هم برای میلگرد عوارض وارداتی تعیین کرده که باز هم صادرات ما را دچار مشکل می‌کند. برخی از کشور‌های خریدار محصول ما هم نسبت به خرید محصول جدید، خودداری کرده‌اند. رفتار‌های جدید کشور‌های خریدار میلگرد از جمله عراق، باعث چالش در بازار فولاد ایران شده است.

• سنگ آهن ایران تفاوت کیفی نیز با دیگر سنگ آهن‌ها دارد یا صرفاً ارزان است که خارجی‌ها دنبال آن هستند؟

سنگ آهن ایران عموما کیفیت مطلوبی دارد و فقط در برخی استان‌ها سولفور یا فسفر بالایی دارد. با روش‌های فرآوری می‌توان سولفور یا فسفر آن را کم کرد، اما عموماً آنالیز قابل قبولی بعد از فراوری دارد. عموماً سنگ آهن‌های مگنتیتی در روند فرآوری بیشتر استفاده می‌شوند، چون هزینه تاسیس کارخانه کنسانتره سازی آن کمتر است. سنگ آهن‌های هماتیتی هم با وجود محدودیت در مصرف داخلی، به ندرت صادر می‌شوند و باعث شده اکثر معادن سایز کوچک و متوسط هماتیتی کشور بسته شوند. می‌بایستی یک هم افزایی در فرآوری و تاسیس نسل جدید تشویه مغناطیسی بر بستر سیال با استفاده از هیدروژن جهت معادن هماتیتی کشور صورت گیرد تا امکان استفاده مستقیم از ذخایر هماتیتی در زنجیره فولاد کشور فراهم گردد. در مجموع اگر صادراتی رخ می‌دهد، چه در رابطه با سنگ آهن، کنستانتره، گندله و فولاد میانی، به مسأله قیمت برمی گردد.

• سنگ آهن از کدام معادن ایران تأمین می‌شود و آیا باید نگران تمام شدن آن بود؟

ذخایر سنگ آهن کشور در استان‌های مختلف پراکنده بوده و یک دهه‌ای است که افزایش قابل توجهی نیافته است. برخی مدعی‌اند که در ۱۵ سال آینده کاهش ذخایر سنگ آهن خواهیم داشت و سازمان زمین‌شناسی نیز گفته که بین ۱۴ تا ۱۸ سال آینده، اوج بحران این موضوع است. ما به جای اینکه به صورت تنبیهی، جریمه‌ای برای قسمتی از زنجیره تعیین کنیم و باعث فرار سرمایه شویم، باید راهکاری در زمینه گسیل سرمایه (از جمله از محل صادرات) در حوزه اکتشافات جدید و فرآوری معادن هماتیتی انجام دهیم. قطعا بحران کمبود سنگ آهن کشور با این اقدام به تعویق خواهد افتاد و این راه حل نتیجه بسیار مثبت تری نسبت به عوارض صادراتی سنگین دارد.

منبع: نبض بازار

دیدگاه ها