در چهل و پنج دقیقه پایانی کارگاه صادرات سنگ آهن که در روز سه شنبه دوم مرداد ماه توسط Steel Price برگزار شد، اهمیت صنایع فولاد در اقتصاد و نقش آن در تحولات سیاسی جهان توسط کیوان جعفری طهرانی (بعد از مطالب ارزنده ارائه شده توسط جناب آقای دکتر مسعود رازفر) مورد تحلیل قرار گرفت؛ که با شرح رخدادی از سال 2007 و تشکیل دهمین شرکت بزرگ تولیدکننده فولاد جهان آغاز شد. خلاصه مطالب ارائه شده توسط کیوان جعفری طهرانی تقدیم می گردد:
در سال ۲۰۰۷ با اعلام ورشکستگی از سوی شرکت انگلیسی کورس (Corus Group)، شرکت تاتااستیل (Tata Steel) هند برای خرید آن اعلام آمادگی نمود. به این منظور، شرکت تاتااستیل اقدام به فروش دارایی ها و اموال خود در سراسر جهان کرد. از جمله تمامی هتل های تاج (Taj Hotels) خود را بطور موقتی در آن زمان به فروش رساند. حتی این شرکت، معدن سنگ آهن گلستان خود در سیرجان را به فروش گذاشت که اینجانب آن را به همراه شریک اماراتی خود از تاتااستیل خریداری نمودم. البته بعد از رفع بحران مالی تاتااستیل شاهدیم برخی از این هتل ها از جمله هتل تاج بمبئی دوباره توسط این گروه خریداری گردید.
همزمان با ادغام افقی یا Acquisition شرکت کورس توسط تاتااستیل، بحران جهانی در سال ۲۰۰۸ اتفاق افتاد. پس از عبور تاتااستیل از آن بحران اقتصادی، در ادامه با هزینه ای که احتمالا در مجلس عوام انگلیس انجام داد، باعث شد تا مسأله خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و برگزیت اتفاق بیافتد. در حال حاضر شرکت اصلی فولاد در انگلستان Tata Steel UK است و شرکت British Steel، یک شرکت کوچک است. لذا این موضوع نشان می دهد که صنعت فولاد در سیاست های بین المللی تا چه حد با اهمیت است.
حضور دکتر پزشکیان این نوید را می دهد که وضعیت اقتصادی تا حدودی بهبود پیدا کند. امید است با هم افزایی و با همکاری با تیم منتخب ایشان، شرایط برای رخدادهای احتمالی بعد از ریاست جمهوری آمریکا فراهم شود.
بنظر اینجانب در صورتی که پیروز انتخابات آمریکا در ماه نوامبر 2024، آقای ترامپ باشد، ایشان در دور جدید ریاست جمهوری خود سیاست هایی را اتخاذ خواهد کرد تا منافع اقتصادی آمریکا را با دو کشور روسیه و چین تقسیم کند. این درحالی است که تصور بر این است که چین و روسیه جزو متحدین ایران هستند. ترامپ اعلام کردکه با توجه به موقعیت ژئوپولیتیک تایوان، آمریکا تنها تا زمانی از این کشور به لحاظ نظامی حمایت می کند که آنها تمامی هزینه این دفاع نظامی را پرداخت نمایند. ترامپ با بیان این مطلب نظر مثبت رییس جمهور چین، شی جین پینگ را جلب نمود.
در حال حاضر و طی دو ماه گذشته منتهی به انتهای ماه جولای، شاهد افت قیمت فولاد خام و در نتیجه روند نزولی قیمت مواد اولیه فولادسازی هستیم. این سیر نزولی، ناشی از زیرفروشی غیر قابل انتظار دو کشور چین و روسیه است. چین و روسیه در حال تخلیه انبارهای خود هستند و همین امر سبب کاهش چشمگیر حاشیه سود فولادسازان شده است که بالاجبار بر روی قیمت مواد اولیه نظیر زغال کک شو و سنگ آهن فشار مضاعفی وارد می کند.
زمان آغاز حمله نظامی روسیه به اوکراین در 24 فوریه 2022 ،تراز تجاری روسیه ۲۴۰ میلیارد دلار مثبت بود و روسیه جهت مقابله با تحریم های احتمالی و در جهت توسعه صادرات و از محل صندوق ذخیره ارزی خود به تمامی صادرکنندگان به ازای ضرر در صادرات، سوبسید پرداخت کرد. اما در این شرایط شاهد وضع عوارض صادراتی از سوی دولت جمهوری اسلامی بودیم و همین امر باعث از دست رفتن فرصت صادراتی ایران شد.
در اخبار منتشر شد که روسیه در نظر دارد سالیانه ۷۵ تا ۸۰ میلیون تن زغال سنگ از طریق ایران به هند صادر کند. در اولین محموله حدود 10 هزار تن ارسال شد. اما به دلیل اختلاف عرض ریل ایران (1435 میلیمتر) و روسیه (1520 میلیمتر) و نیاز به تخلیه و بارگیری مجدد و تعویض واگن ها، این امر بطور مداوم برای این حجم بالا مقرون بصرفه و عملیاتی نخواهد بود. از زمان قرارداد ترکمنچای، روسیه همواره در تعاملات سیاسی و اقتصادی خود با ایران بازی کرده است. پیشنهادهای اقتصادی روسیه به گونه ای بوده است که اجرای عملی آن امکان پذیر نباشد. لذا روسیه با برنامه ای که در پروژه تزانزیت زغال ترتیب داده، ایران را به بازی گرفته و ایران نیز امکان استفاده حداکثری به علت محدودیت های لجستیک را ندارد.
اتحاد اقتصادی چین و روسیه با آمریکا بیش از گذشته ایران را تحت فشار مضاعف گذاشته و منزوی خواهد کرد؛ حتی اگر کابینه دکتر پزشکیان یک کابینه قوی باشد. مهم ترین اقدام کابینه آقای دکتر پزشکیان، با استناد به سخنان آقای دکتر طیب نیا، اصلاح قانون ارز نیمایی است که تا حدود زیادی معضل صادرات زنجیره فولاد را مرتفع خواهد کرد.
با توجه به معضل تامین برق واحدهای فولادی کشور، در جلسه اخیر کمیته معدن و صنایع معدنی اتاق ایران، اینجانب به بررسی شرایط تولید و مصرف برق ایران پرداختم. ایران هشتمین تولیدکننده برق جهان با تولید روزانه ۵۲ هزار مگاوات از ۵۱ نیروگاه است. از این ۵۱ نیروگاه، ۴۳ نیروگاه دولتی و ۸ نیروگاه خصوصی/خصولتی است. این ۸ نیروگاه خصوصی روزانه ۵ هزار مگاوات برق معادل کمتر از 10 درصد کل تولید برق کشور را تولید می کنند. جمعیت ایران ۷ سال است که با جمعیت ترکیه برابری می کند (حدود 85 میلیون نفر) اما مصرف برق ایران ۲۵ درصد از ترکیه بیشتر است. لازم است دولت اعلام کند که چه میزان برق صادر می کند! چراکه متاسفانه آماری در این بخش وجود ندارد.
متاسفانه یکی از مشکلات اساسی پرت انرژی، شبکه برق رسانی کشور ناشی از تکنولوژی های قدیمی انتقال برق است و این مسأله با عدم سرمایه گذاری در حوزه زیرساخت ها تشدید شده است. در برنامه ششم توسعه قرار بود 5/9 میلیارد دلار در بخش زیرساخت ها شامل: جاده سازی، ریل، بنادر و انتقال برق و غیره سرمایه گذاری شود، که این مهم به انجام نرسید. در برنامه هفتم توسعه کشور، رشد 13 درصدی برای بخش معدن کشور در نظر گرفته شده است. این در حالی است که سال جاری، چهارمین تابستان را با کمبود برق می گذرانیم و جایگاه ایران در تولید و صادرات فولاد روز به روز در خطر عقب نشینی است. در چنین شرایطی امکان رشد بخش معدن وجود نخواهد داشت!
به دلیل پیچیدگی بازار صادرات و در کنار آن نوسانات فصلی قیمت به دلیل عواملی مثل جشن شکوفه های چین در اواخر ماه ژانویه، نشست دوقلو در ماه مارچ، صادرات دچار چالش می شود. اما حضور ترامپ و زیرفروشی گسترده ای که چین و روسیه انجام می دهند، حتی فصل های مناسب صادرات را تحت شعاع تاثیرات نگران کننده قرار خواهد داد.
شرایط بد اقتصادی کشور و محدودیت هایی که دولت سیزدهم در اسفند پارسال وضع کرد و اجازه فروش ارز صادراتی به قیمت توافقی را نداد، شرایط را به گونه ای متشنج کرد که پیامدهای آن تا به امروز ادامه دارد چرا که صادرات قابل توجهی در امسال صورت نگرفته است. پیرو این پیامدها، رییس اتحادیه طلا و جواهر در گزارش اخیر خود اعلام کرد که هر چه طلا امسال تاکنون وارد شده است مربوط به تعهدات پیمان سپاری پارسال است. همچنین نماینده بانک مرکزی در جدیدترین گزارش خود در اتاق بازرگانی ایران اعلام کرد ارزهایی که تا آخر تیرماه به نیما عرضه شده مربوط به پیش از سال 1403 بوده و امسال صادرات عمده ای صورت نگرفته است. بررسی ها نشان میدهد بعد از تعطیلات نوروز، صادرات سنگ آهن، کنسانتره و گندله به شدت افت کرده است. این موارد تنها محصولاتی بودند که در این شرایط قابلیت رقابت و صادرات داشتند، چراکه بیلت ایران با قیمت صادراتی 470-475 دلار فوب، امکان رقابت در بازارهای جهانی را ندارد. در ادامه صادرات و زیرفروشی این محصول توسط روسیه سبب شده تا اسلب ایران در بازار صادرات جهانی جایگاه رقابتی نداشته باشد.
در حال حاضر و با وضع عوارض صادراتی، صادرات سنگ آهن مگنتیت با عوارض 20 درصد امکان پذیر نیست. صادرات کنسانتره با عوارض 5 درصد اگرچه فراهم است، اما کنسانتره نیاز کشور است و فقط باید مازاد آن را صادر کرد. اما باید شرایط مناسب برای صادرات حجم بالای گندله موجود انجام پذیرد و عوارض صادراتی 2 درصدی آن برداشته شود. همین اقدام در رابطه با صادرات سنگ آهن هماتیت نیز باید انجام گیرد.
از دیگر موضوع مهم که احتمالا منجر به تضعیف جایگاه صادراتی ایران خواهد شد، موضوع قیمت صادراتی گندله ونزوئلا است. ایران در تبادلات تجاری خود با ونزوئلا، محصولات صادراتی خود را با بریکت گرم (HBI) و گندله تهاتر می کند. گندله ونزوئلا به لحاظ عیار از گندله ایران پایین تر است و پریمیوم آن منفی است. ونزوئلا برای نفوذ در بازار برای گندله ۶۵ درصد پیشنهاد پریمیوم منهای 5 الی 10 دلار را برای قیمت پایه Platts ارایه می دهد در حالی که این عدد برای گندله ایران بین مثبت 3 تا 4 دلار، و برای کنسانتره با قیمت پایه Platts ۶۵ درصد منهای 5 تا 8 دلار است و این موضوع نشان می دهد که در چنین شرایطی حتی گندله ایران امکان رقابت در بازار چین را براحتی نخواهد داشت. هند به دلیل عیار پایین گندله، رقیب ایران نیست اما اگر ونزوئلا با این شرایط به بازار برگردد، قطعا ایران شانس صادرات گندله خود را در وضع موجود و قوانین نادرست عوارض صادراتی از دست می دهد، علیرغم اینکه حجم بالایی از گندله آماده عرضه به بازار است. به ویژه اینکه با روند نزولی قیمت ها، صادرات به خودی خود با ریسک همراه است.
با توجه به شرایط بازار، توصیه های صادراتی به شرح زیر خواهد بود:
محموله های صادراتی ایران عموما spot یا لحظه ای است و محموله قراردادی نداریم و دلیل آن این است که محموله های قراردادی معمولا بین دولت ها یا شرکت های دولتی منعقد می گردند. با توجه به اینکه قیمت های محصولات چرخه زنجیره فولاد در پایین ترین سطح خود قرار دارند، بهتر است از انعقاد قراردادهای قیمت ثابت (Fixed Price) خودداری شود و بجای آن قرارداد قیمت شناور (Floating Price) بر مبنای NOR (Notice of Readiness) استفاده شود.
در اصطلاح تجارت بین المللی زمانی که فرمول قیمت گذاری یک قرارداد شامل سه روز کاری و بیشتر است به آن دوره قیمت گذاری QP (Quotation Period) گفته می شود و این دوره تعیین کننده قیمت است. در قراردادهای NOR، قیمت پایه برابر با میانگین قیمت ماه رسیدن کشتی به مقصد، ملاک قرار داده می شود. با در نظر گرفتن تعطیلات معمول در چین و سنگاپور، قیمت های Platts حدود ۲۱ روز کاری در ماه منتشر می شوند. بنابراین میانگین این 21 روز، قیمت پایه قرارداد است. یا به عبارت تخصصی، QP برابر است با Average NOR Destination .
پیش بینی اینجانب از بازار فلزات آهنی به این ترتیب است که روند نزولی قیمت ها تا حدود هفته سوم ماه آگوست ادامه پیدا می کند بعد از آن و به ویژه در ماه سپتامبر شرایط بهتر خواهد شد و قیمت Platts تا قبل از تعطیلی هفته اول ماه اکتبر چین، در حدود ۱۱۰ دلار با احتمال نوسان در محدوده 2 دلار (مثبت و منفی ۲ دلار) خواهد بود. بنابراین بهتر است صادرکنندگان محموله خود را با قیمت NOR ماه سپتامبر به فروش برسانند. از آنجایی که احتمال افزایش قیمت قبل از تعطیلی ماه اکتبر بیشتر از بعد از تعطیلات است، بنابراین پذیرش ریسک برای ارسال محموله بعد از ماه اکتبر توصیه نمی شود.
همچنین بعد از انتخاب ترامپ به عنوان رییس جمهور و نیز تنفیذ حکم وی شاهد تغییرات بیشتر قیمت ها و نوسانات بازار از جمله بازارهای مالی و بورس خواهیم بود. بنابراین با دو رویداد کاهش نرخ بهره آمریکا و انتخابات در این کشور در ماه های آتی، صادرات در ماه آگوست بهتر است و باید منتظر تغییرات روند بازار بعد از ماه سپتامبر بمانیم.
لازم است به تیم اقتصادی دولت چهاردهم تاکید شود که متاسفانه ایران در بازارهای بین المللی تعیین کننده نیست، از اینرو با هر تصمیم و ایده اشتباه و اجرای آن در بهترین زمان های صادراتی، موقعیت فروش و ارزآوری کشور از دست می رود. در سال 2024، با اجرای بخشنامه های نامناسب، نه تنها ایران فصل خوب بازار را از دست داد، بلکه جایگاه قبلی در بازار بین المللی نیز در خطر قرار گرفت. ایران در سال ۲۰۱۳ پنجمین صادرکننده سنگ آهن به چین بود اما با وضع مکرر عوارض صادراتی، این رتبه به دهم و سپس به پانزدهم تنزل پیدا کرد. خاطر نشان می شود آمار اعلامی از صادرات سنگ آهن ایران به چین، مجموع صادرات سنگ آهن، کنسانتره و گندله است که حجم بیشتر آن متعلق به گندله است که لازم است این آمار از سوی گمرک ایران تفکیک شود.
توصیه صادراتی بعدی در مورد حمل نقل مواد معدنی است. کشتی های فله بر بایستی سرعتی بین ۱۸ تا ۲۴ مایل دریایی داشته باشند. کشتی واله مکس ۴۰۰ هزار تنی با سرعت حداکثر 18 مایل دریایی و متوسط سرعت کروز 15 تا 16 مایل دریایی حرکت می کند، درحالی که سوپرامکس های IRISL (با یک هشتم ظرفیت) با سرعت متوسط کروز ۱۷ تا ۱۸ مایل دریایی قادر به حرکت نیستند. از طرف دیگر احتمال خرابی موتور آنها حین مسیر وجود دارد. در نتیجه اگر چه کشتی های IRISL ارزان تر هستند، اما می تواند محاسبات شما را برای QP بر مبنای NOR ماه سپتامبر برهم بزند.
در بارگیری مواد معدنی نیز باید به نکاتی توجه داشت. برای مثال برای صادرات زغال که با تلاش اینجانب و سایر همکاران پس از سال ها از نو در حال از سر گیری است، باید به سایز دانه بندی توجه نمود. اگر 50 درصد محموله سایز دانه بندی 0 تا 6 میلیمتر داشته باشد، هنگام بارگیری، 5 تا 10 درصد loss of cargo خواهیم داشت. این عدد به دلیل امکانات نامناسب بارگیری بنادر ایران بالاتر نیز خواهد رفت. بنابراین فروشنده باید دانه بندی را اصلاح نماید و میزان دانه ریز و اصطلاحا خاکه به 25 درصد کاهش یابد.
برای بهبود شرایط صادراتی، امید است دولت چهاردهم بخشنامه ارز نیمایی را اصلاح نماید اما نباید منتظر تغییر و جابجایی دولت و وزرا بود چراکه فرصت یک ماه سپتامبر و شهریور ماه را از دست خواهیم داد. باید توجه داشت پیشامدهای بعد از پیروزی ترامپ قابل پیش بینی نیستند.
بایستی توجه داشت، محموله های صادراتی ایران در تمامی بنادر چین تخلیه نمی شوند و فقط در پنج یا شش بندر اجازه تخلیه دارند و کشتی های IRISL تنها در سه بندر چین اجازه تخلیه دارند. این احتمال را باید در نظر گرفت که درصورت روی کار آمدن ترامپ و نزدیک شدن وی به چین، ممکن است اجازه پهلوگیری کشتی های ایرانی در همین سه بندر چین نیز مقدور نباشد. اما اگر کشتی خارجی باشد، می توان مقصد کشتی را متناسب با درخواست خریدار جابجا کرد.
مناسبات سیاسی و اقتصادی از دیگر چالش های پیش روی صاردات زنجیره فولاد کشور است. برای مثال، برای همکاری با قطر استیل در زمینه صادرات گندله رایزنی هایی توسط تیم اینجانب صورت گرفته است اما این شرکت مستقیم از ایران خرید نمی کند و گزینه cross stuffing برای انتقال بار از طریق عمان به قطر نیز دیگر وجود ندارد. در سال 2018 این امکان وجود داشت تا با پرداخت 5 هزار دلار آمریکا از اتاق بازرگانی عمان گواهی مبدا صادر شود. اما عمان دیگر تمایلی برای به خطر انداختن منافع خود با قطر در همکاری با ایران ندارد.
در برنامه هفتم توسعه، رشد بخش معدن 13 درصد هدف گذاری شده است که واقع بینانه و بر اساس آمار و ارقام نیست. در علم اقتصاد، برای دوبرابر شدن هر ضریبی در GDP حدود 7 سال زمان لازم است. تا سال 2017 سهم خود معدن به تنهایی حدود 9/0 درصد بود. بعد از انعقاد تفاهم نامه 25 ساله با چین به 6/1 درصد افزایش یافت. در دولت سیزدهم این تفاهم نامه عملا متوقف گشت و سهم بخش معدن در GDP کشور به 7/0 درصد کاهش یافت. بنابراین رشد اعلام شده در طی حداقل 28 سال اتفاق خواهد افتاد. احتمالا اگر چین در دولت چهاردهم به قرارداد 25 ساله خود با ایران بازگردد با 450 میلیار دلار سرمایه گذاری میتوان در کشور توسعه قابل توجهی ایجاد نمود. اینجانب در تدوین برنامه 25 ساله ایران و چین در بخش معدن و صنایع معدنی مشارکت داشتم و معتقد هستم با این برنامه بخش معدن رونق خواهد گرفت. همچنین برای حل مشکل برق کشور به حداقل 25 میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی نیاز است. کلی گویی روش همه است، اما ارائه راه حل و پیش بینی هزینه آن بر مبنای علم و آمار هنر است.
تمامی نکات مطرح شده بیانگر شرایط خطرناک و نگران کننده مالی و اقتصادی کشور است. اگرچه ممکن است باعث ناامیدی شود، اما یک پزشک خوب مدت زمانی که بیمارش زنده می ماند را با او و نزدیکانش در میان می گذارد. لازم است با پذیرش ریشه اصلی مشکلات، با یک حرکت بسیار حساب شده در صدد رفع آن برآییم. از جمله اقدامات مثبت می توان به شبکه سازی بین افراد متخصص اشاره کرد تا با اشتراک گذاری اطلاعات، دانش و تجربه در کنار هم بهتر مشکلات را پشت سر بگذاریم. این تفکر که رقبای داخلی نباید بیشتر از ما بدانند، بسیار نادرست است.
در شرایط دشوار کنونی، افرادی می توانند از این موقعیت با موفقیت عبور کنند که راهنما و استاد داشته باشند. عموما در یک کشتی master حرف اول و آخر را می زند و chief officer تنها با پذیرش تمامی مسئولیت ها در برخی موارد می تواند به فرمانده راهنمایی کند. ما نیز باید نقش افسر ارشد کشتی را در دولت چهاردهم داشته باشیم و با راهنمایی ها و مشورت های بجا به فرمانده کشتی (آقای دکتر پزشکیان) کمک کنیم تا کشتی ایران را به سلامت به ساحل سر منزل برسد.