یک تحلیلگر ارشد بین المللی معدن و صنایع معدنی گفت: دریای عمان جایگاه استراتژیک از نظر ترانزیتی ندارد و باید یک نقشه و جایگاه جانمایی جدید در خلیجفارس تعریف کنیم.
کیوان جعفری طهرانی تحلیلگر ارشد بین المللی معدن و صنایع معدنی در گفتگو با «جهان صنعت» بیان کرد: نخست اینکه اسم خلیجفارس کاملا مشخص است و دیگر جای هیچ بحثی نمیگذارد. یکی از مسائلی که در طول سی سال گذشته تنشهای محدود سیاسی را در این منطقه ایجاد کرد بحثی است که الان هم کشورهای حاشیه خلیجفارس روی آن بحث دارند و به اسم خلیجفارس برمیگردد. مورد دوم اینکه فراموش نکنیم ما در دریای عمان تنها یک بندر بزرگ صحار عمان را داریم که قابلیت پهلوگیری کشتیهای ۴۰۰ هزار تنی دارد و در آنجا تنها پروژههای گندلهسازی وله عمان و چند پروژه فولادسازی مانند جیندال شدید وجود دارد، بنابراین از نظر ترانزیت بندر بزرگی در این منطقه وجود ندارد.
طبیعتا این موارد نشان میدهد دریای عمان جایگاه استراتژیک از نظر ترانزیتی ندارد. اگر هندیها شش-هفت سال پیش اعلام کردهاند در طرح توسعه بندر چابهار شرکت میکنند حال باید گفت دیگر علاقهای به این بندر ندارند. دلیل عمده آن هم به حضور طالبان و دسترسی افغانستان به دریای عمان و دریای عربی از طریق پاکستان برمیگردد. در دوره اشرف غنی تضاد منافع و دو قطب سیاسی در پاکستان و افغانستان مانع آن میشد که ترانزیت کالا به سهولت از مرز افغانستان به پاکستان و برعکس انجام شود. بحث مهم این است که هندوستان از سال ۲۰۱۷ طرح جامع فولاد جدید خود را برای تولید ۳۰۰ میلیون تن فولاد در افق ۲۰۳۱ اعلام کرده است. در آن زمان این کشور ذخیره سنگآهن ۲۲ میلیارد تنی را داشت که حدود ۹۰ درصد آن هماتیت بود. همه میدانند که همیشه صحبت بر سر این بوده که سنگآهن استرالیا و سنگآهن هندوستان کاملا هماتیت است. هرچند سنگآهن استرالیا دقیقا هماتیت است، اما در مورد هندوستان وضعیت در حال حاضر تفاوت دارد، چراکه در سپتامبر ۲۰۲۰ هند اعلام کرد به ۱۱ میلیارد تن ذخیره جدید که بیشتر آن مگنتیت است دست یافته و ذخیره قطعی حال حاضر سنگآهن آنها نیز به ۳۳ میلیارد تن افزایش یافته است. بالطبع با این ذخیره بالا دیگر نیازی به معدن سنگآهن حاجی گک در ایالت بامیان افغانستان که قرار بود سنگآهن آن از طریق مرز زرنج به چابهار حمل و سپس به بمبئی و بنگلور ارسال شود، ندارد. درخصوص سنگآهن برزیل هم باید گفت حدود ۷۰ درصد مگنتیت و ۳۰ درصد هماتیت است.
امروز هندوستان دیگر نیاز به سنگآهن افغانستان ندارد. طوری که سال گذشته وزیر فولاد این کشور اعلام کرده که نهتنها افق ۲۰۳۱ را برای تولید ۳۰۰ میلیون فولاد هدفگذاری کردهایم، بلکه افق ۲۰۴۷ را برای تولید ۵۰۰ میلیون فولاد انتخاب کردهایم. در نتیجه اینها باعث میشود که اهمیت بندر چابهار از نظر سرمایهگذاری هندیها از بین برود. در ضمن باید بدانیم چین هم وارد سرمایهگذاری برای بندر چابهار نخواهد شد، چراکه در بندر گوادر سرمایهگذاری کرده است. بنابراین احتمال اینکه چین طرح مبتکرانه کمربند و جاده را که در حال حاضر از بندر گوادر رد میشود در چابهار پیاده کند صفر است. باید یک نقشه و جایگاه جانمایی جدید در خلیجفارس تعریف کنیم که در کنار بندر جبلعلی دبی، بندر جبیل عربستان و بندر جدید فاو عراق بتواند حرفی برای گفتن داشته باشد. طبیعتا باید بندری باشد که با بنادر فعلی از جمله شهیدرجایی یا امام خمینی متفاوت باشد. ضمن اینکه مساله این است که اگر قرار است طرح توسعه بنادر فعلی را اجرایی کنیم آن بمب خبری که نیاز است با تاسیس بندر جدید ایجاد شود، نخواهد شد.
برای دریافت فیلم مربوطه به لینک زیر در جهان صنعت به آدرس (اینجا) مراجعه نمایید.
منبع: جهان صنعت