مفتخرم اعلام کنم در فایل پرزنتیشن تقدیمی برای اولین بار از تکنیکی استفاده شده است که به تازگی ابداع کرده ام. بزودی و بعد از حضور مجدد در کنفرانس های بین المللی و ارائه این تکنیک، آن را ثبت جهانی خواهم کرد. این تکنیک را که Dynamic Interaction یا «تعامل پویا» نامگذاری کرده ام، در عین سادگی حاوی معنای گستردهی «مهندسی مهارت های فن بیان و سخنوری با اشراف کامل به علم روز بازار» است.
قبلا در فایل های سخنرانی روتینی که وجود داشت، از پاورپوینت های طولانی و منتج به نمودارهای متعدد، تکنیک های مختلف رنگ بندی و تغییر و حرکات صفحات استفاده می شد به گونه ایی که منجر به سردرگمی مخاطبان می گردید. اما در نهایت ظرف چند سال گذشته و قبل از پاندمی کرونا، اینفوگرافیک خیلی مرسوم گردید و در پاورپوینت های داخلی و خارجی بسیار پر کاربرد شد. اما اینفوگرافیک مشکلاتی دارد و آن اینکه تنوع رنگ زیادی در آن استفاده شده و روابط میان شکل ها و عکس ها قابل بیان نیست. از سوی دیگر اگر به درستی طراحی نشود آمارهای ارایه شده با شکل ها هم خوانی نداشته و امکان ارایه روابط میان آنها در زمان کوتاهی که اسلاید مزبور روی صفحه نمایش کنفرانس قرار دارد، امکان پذیر نیست. علاوه بر این، تهیه یک اسلاید اینفوگرافیک کامل و صحیح بعضا تا 100 ها ساعت زمان می برد و هزینه نیروی انسانی بالایی دارد. لذا اینفوگرافیک تا حدی پیچیده است و برای سخنرانی در کنفرانس ها بنده آنرا پیشنهاد نمی کنم.
در تکنیک جدید «تعامل پویا» از فایل سخنرانی بسیار ساده خلاصه شده در 4 صفحه استفاده شده و از رنگ بندی متنوع پرهیز گردیده و بجای استفاده از وقت زیاد برای تهیه هر پاورپوینت، اطلاعات کلیدی مورد نظر مخاطب بعد از گردآوری در بیش از 100 ساعت، در اختیار قرار می گیرد.
در این تکنیک «مهندسی مهارت های فن بیان و سخنوری با اشراف کامل به علم روز بازار»، هنر سخنران است که به صورت داینامیک و با اثر متقابل و طرح سوال و جواب که به نظر مخاطب می رسد کاری کند که مخاطب ظرف مدت کوتاهی با پافشاری بر روی نکات کلیدی که در اسلایدها نمایش داده می شود و انجام مقایسه های ضربدری و ایجاد چالش در بیان موضوعات مطرح شده بتواند مفهوم مورد نظر را در ظرف مدت کوتاهی ارائه دهد بطوریکه کل مطلب ادا گردیده و مخاطب هیچ نیازی به مطالعه مجدد فایل مزبور بعد از اتمام سخنرانی نداشته باشد. به عبارتی در این تکنیک نوین از روش «انتقالِ دادهها در لحظه» یا Transfer Datas in Place استفاده می گردد.
در اسلاید نخست به موضوع بسیار مهمی پرداخته شده که در واقع تاثیر بسزایی بر بازار فولاد گذاشت و آن جنگ روسیه و اوکراین بود. این جنگ در تاریخ 24 فوریه 2022 آغاز شد و تا روز برگزاری این کنفرانس در 19 اردیبهشت (9 می) دقیقا 2 ماه و 15 روز از این جنگ و شروع حمله روسیه به اوکراین می گذرد. به شخصه معتقد بودم این حمله ظرف یک ماه خاتمه یافته و طولانی نمی شود ولی می بینیم که با عکس العمل و مماشاتی که غرب و اروپا در رابطه با روسیه انجام داده باعث شده که روسیه انگیزه ادامه این جنگ را به هر قیمتی داشته باشد و شاهد هستیم که به شدت در حال تخریب زیرساخت های اوکراین است.
یکی از دلایلی که اروپا در قبال روسیه مماشات می کند، وابستگی شدید آن به انرژی است به گونه ای که روسیه در سال گذشته میلادی از روسیه 155 میلیارد مترمکعب گاز وارد کرد. در آن سو شاهد هستیم که بازار اروپا به شدت به محصولات نیمه نهایی و نهایی فولادی دو کشور روسیه و اوکراین وابسته بود به صورتی که اروپا در سال گذشته 4 میلیون تن اسلب و 2.6 میلیون تن ورق گرم، 355 هزار تن ورق سرد، 654 هزار و 100 تن ورق گالوانیزه از روسیه و اوکراین وارد کرد.
به موازات اینکه اروپا به شدت به انرژی روسیه و مواد نیمه نهایی و نهایی فولادی این دو کشور وابسته بود، از سوی دیگر آمریکا به شدت به چدن وارداتی وابسته بود به گونه ای که سال گذشته 3.68 میلیون تن چدن از روسیه و اوکراین وارد کرد.
تمامی این موارد باعث شد زمانی که جنگ آغاز شد با کاهش عرضه ای در بازار مشاهده شویم که نتیجه آن افزایش شدید در قیمت محصولات فولادی بود.
علاوه بر این شاهد افزایش شدیدی در قیمت مواد اولیه فولادی به دلیل غیبت روسیه و اوکراین به عنوان دو کشور اصلی عضو CIS هستیم و این موضوع تاثیر زیادی بر زنجیره ارزش فولاد دنیا گذاشته است.
فراموش نکنیم که جنگ تنها دو کشور فوق را درگیر نکرده بلکه کل اروپای شرقی و کشورهای CIS را متاثر کرده و حمل و نقل دریایی را از دریای آزوف گرفته تا کل دریای سیاه تحت تاثیر قرار داده است. کشتی ها برای حمل محموله ها تمایل خود را از دست داده اند و نرخ حمل بار و بیمه به شدت بالا رفته است. به روایتی این موضوع تاثیر زیادی بر روی کشورهای CIS و اروپا به ویژه اروپای شرقی گذاشته است.
از طرف دیگر شاهد هستیم که به دلیل کمبود عرضه در بازار، کشورهایی مانند هندوستان، ترکیه، ژاپن و چین و همینطور کره جنوبی، قیمت فولاد خود را بشدت بالا بردند و از سوی دیگر به علت خارج شدن روسیه از بازار زغال کک شو، کاهش عرضه زغال کک شو از روسیه اتفاق افتاد و همچنین شاهد کاهش عرضه گندله و سنگ آهن از اوکراین به علت وقوع جنگ بودیم. همه و همه این موارد با مانسون و طوفان و باران های موسمی در استرالیا همزمان شد. معمولا دو نوع مانسون در دنیا وجود دارد یکی در آسیا و دیگری در اقیانوسیه. در آسیا در ساحل غربی هندوستان معمولا مانسون در ماه های ژوئن، جولای و آگوست اتفاق می افتد اما در نیم کره جنوبی و اقیانوسیه در فوریه و مارس این اتفاق رخ می دهد.
بروز مانسون در استرالیا باعث کاهش عرضه زغال کک شو و سنگ آهن شد درحالی که زغال کک شو به همه کشورها بجز چین صادر می شود. چین در اکتبر 2020 واردات زغال کک شو از استرالیا را متوقف کرد هر چند که به طور لحظه ای اجازه ترخیص محموله های موجود در بنادر را بعد از یکسال داد. با این حال به زنجیره عرضه سنگ آهن به شدت لطمه وارد شد و شاهد افزایش زیادی در قیمت سنگ آهن بودیم.
زمانی که اروپا مشاهده کرد که اوکراین در عرضه فولاد مشکل پیدا کرده سهمیه صادرات فولاد اوکراین را بین سایر کشورهای اروپایی نظیر ترکیه تقسیم کرد و این جسارت را به سایر کشورهای اروپایی داد تا با افزایش صادرات خود نیاز بازار را تامین کنند ولی این موضوع سبب شد در پی رقابت شدید میان کشورهای اروپایی، قیمت ها افزایش بیشتر پیدا کند که در این بین نقش ترکیه پر رنگ تر بود و این کشور در افزایش قیمت فولاد در اروپا مقصر اصلی بود.
اگر انجمن فولاد اروپا یا یوروفر سیاست بهتری را در پیش می گرفت و حتی به اوکراین اجازه می داد که این سهمیه تا حدودی برای این کشور باقی بماند، شاید این افزایش قیمت وحشتناک را شاهد نبودیم. هر چند بعد از گذشت یک ماه از شروع جنگ، یوروفر متوجه شد که چه خبطی کرده و عوارض وارداتی فولاد اوکراین به اروپا را بطور کامل برداشت، ولی کمی دیر شده بود چون زیر ساخت های فولادی و بندری اوکراین بسیار خسارت دیده بودند.
مورد بعدی که در این افزایش قیمت ها تاثیرگذار بود همزمانی این موضوع با شیوع کرونا در چین است که در اسلاید دوم به آن می پردازیم . البته این اتفاق به واسطه سیاست قرنطینه کامل چین، بیشترین ضربه را به تجارت فولاد زد.
سیاست «کووید صفر» که چین اتخاذ کرده عملا با شکست مواجه شده اما چین کشوری است که سیاست های اتخاذ شده در آن بر مبنای ایدئولوژی کمونیستی بصورت رادیکال و برمبنای صفر و یک است. یعنی زمانی که مشاهده می کند که سیاستی در حال شکست است، حاضر به تغییر و اصلاح سریع آن نیست بلکه پافشاری مستمر می کند به قیمتی که خیلی از اقتصادهای دیگر نیز لطمه بخورد.
شاهد هستیم که در شهر بندری شانگهای و شهرهای ساحل شرقی چین حمل و نقل زمینی کلا تحت تاثیر سیاست قرنطینه (Lock Down) کامل قرار گرفت و فعالیت های ساخت و ساز، املاک و مستغلات متوقف شد درحالی که بازار املاک و مستغلات یکی از بزرگترین بازارهای فولاد جهان است و خروج این بازار باعث شد تقاضا در چین کاهش یابد.
از سوی دیگر به علت ترافیک شدید بنادر چین ناشی از شیوع کرونا و محدودیت ایجاد شده به علت قرنطینه در بنادر که امکان پهلوگیری کشتی ها را کاهش داد، صف توقف کشتی ها در بنادر بسیار طولانی شد و متعاقبا واردات مواد اولیه فولادسازی به چین لطمه خورد و عملا تعداد زیادی کشتی در لنگرگاه بنادر باقی ماند. لذا ترافیک کشتی ها در بنادر چین به گونه ای رسید که در ماه آوریل نسبت به ماه مارس 200 درصد افزایش یافت. همچنین به علت محدودیت های ترافیکی در بنادر، صادرات محصولاتی که در بنادر بودند دچار تاخیر شدند.
بد نیست بدانیم بسیاری از کشتی هایی که در Line Up و صف جهت پهلوگیری هستند تنها برای تخلیه و سپس بارگیری محموله نمی آیند بلکه خیلی از آنها صرفا برای بارگیری و صادرات می آیند چون براساس سیاست چین صادرات در اولویت است و محدودیت بنادر سبب شد بسیاری از کشتی هایی که در صف قرار داشتند به موقع به بنادر نرسند و صادرات محصولات هم متوقف شود.
فارغ از کشتی هایی که در لنگرگاه بنادر متوقف بودند، کشتی های زیادی که پهلوگیری کرده و بارهای مواد اولیه فولادی نظیر زغال کک شو و سنگ آهن را تخلیه نموده بودند نیز به علت محدودیت جابجایی و حمل و نقل در شهرهای مورد نظر نتوانستند محموله ها را به موقع به مقاصد داخلی برسانند و لذا محموله ها در بنادر دپو شدند که حجم این دپو در سنگ آهن از 150 میلیون تن فراتر رفت و درمورد زغال کک شو رو به افزایش گذاشت.
تمامی کامیون هایی که در بنادر شانگهای و نینگ بو بودند به غیر کامیون های خدمات پزشکی متوقف شدند.
کارخانه های فولادی چین به طور معمول برای 25 روز دپوی سنگ آهن دارند و برخی 28 روز و زیر یک ماه دپو نگهدای می کنند. در مورد زغال کک شو این دپو بین 10 تا 15 روز است. لذا با توجه به دپوی مواد اولیه موجود در کارخانه ها نسبت به تولید فولاد اقدام کردند ولی این تولیدات در کارخانه های چین باقی ماندند چون به علت محدودیت جابجایی و حمل و نقل در شهرها، امکان رساندن محموله ها به بنادر وجود نداشت.
بدنیست کمی در رابطه با موضوع تحلیل و پیش بینی قیمت سنگ آهن بحث کنیم. سنگ آهن در ابتدای دو ماه مارس و آوریل 160 دلار را پشت سر گذاشت و به طور دقیق تر در 7 مارس به قیمت 162 دلار و 75 سنت و در 5 آوریل نیز به 160 دلار و 80 سنت رسید، ولی بعد در ادامه هر دو ماه «بانس بک» کرد و به محدوده 140 دلار بازگشت.
واقعیت این است که تقاضا در چین برای مواد اولیه ای نظیر سنگ آهن پر عیار و گندله زیاد نیست چرا که محدودیت سینترینگ فصل زمستان و ابتدای بهار برداشته شده است و دیگر نیاز به استفاده از محصولات پر عیار مانند کنسانتره و گندله وجود ندارد و از طرف دیگر به علت رقابت شدید در بازار جهانی فولاد، فولادسازان چین تمایل بیشتر به خرید محصولات متوسط عیار ارزان تر را پیدا کرده اند تا هزینه تمام شده خود را کاهش دهند. پیش بینی بنده این است که در ادامه این ماه و حتی ماه آینده فعلا تا اتفاق جدیدی در بازار جهانی نیفتد سنگ آهن با تلرانس مثبت و منفی 2 دلار در محدوده 140 دلار قرار خواهد داشت. توجه داشته باشیم که این قیمت متوسط ماهانه است و نه قیمت لحظه ای.
در اسلاید سوم شاهد هستیم که همزمان با جنگ روسیه و اوکراین و همینطور پاندمی کرونا در چین اتفاق دیگری در چین و ترکیه رقم خورد. چین به طور کلی و ترکیه در برخی مواقع از قیمت پایین مواد اولیه و محصولات نیمه نهایی که روسیه بعد از جنگ ارائه کرده بود کمال استفاده را بردند.
زمانی که جنگ اتفاق افتاد حجم وسیعی از محصولات نیمه نهایی فولادی روسیه شامل بیلت و اسلب توسط چین خریداری و وارد شد و حتی چین نسبت به واردات مقادیر قابل توجهی زغال کک شو از روسیه با قیمت های پایین اقدام کرد. ترکیه هم به طور همزمان از این فرصت با توجه به اینکه مقدار زیادی از سهمیه واردات فولاد اروپا مربوط به اوکراین توسط این اتحادیه میان سایر کشورها توزیع شده بود، کمال استفاده را برد و نسبت به واردات محصولات ارزان بیلت و اسلب روسی اقدام کرد. در واقع دو کشور چین و ترکیه نسبت به واردات محصولات نیمه نهایی اقدام کردند و به صادرات محصولات نهایی خود با قیمت های بالاتر روی آوردند و چه بسا همان محصول نیمه نهایی تولیدی خودشان را نیز صادر کردند. در واقع محصول نیمه نهایی ارزانتر روسیه را وارد و در مقابل محصول نیمه نهایی و نهایی تولیدی خود را صادر کردند.
اسلب ارزان وارداتی از روسیه باعث شد که چین به تولید ورق گرم با قیمت بسیار پایین اقدام کند و باعث ترس و وحشت شدیدی در بازار جهانی فولاد شود.
در واقع به یکباره اقدامی که چین انجام داد قیمت ورق گرم را کاهش داد. از آن طرف نیز اسلب ارزان وارداتی باعث شد که چین به یکی از تولیدکنندگان و عرضه کنندگان عمده ورق گرم به ویتنام،کشورهای حاشیه خلیج فارس و اروپا تبدیل شود.
کار دیگری که چین در رابطه با اروپا انجام داد دامپینگ مجدد قیمتی بود، ولی چگونه؟ بدین ترتیب که برای کشورهایی که ورق گرم تولیدی و وارداتی از چین را مشمول عوارض کرده بودند، این عوارض را بخشید و قیمت محصولات را بسته به درصد تعرفه وارداتی کاهش داد و به گونه ای مجدد دامپینگ قیمتی کرد و این موضوع سبب شد خریداران اروپایی با توجه با اینکه عوارض واردات شان پرداخت شده بود، علاقه وافری برای خرید محصولات نورد گرم چینی نشان دهند.
با سیاستی که چین در پیش گرفته، در ادامه سال 2022 این کشور تبدیل به یکی از صادر کنندگان عمده زغال کک شو خواهد شد چراکه از آن سو از مغولستان نسبت به واردات زغال کک شو از مرزهای شمالی اقدام میکند و از سوی دیگر از طریق دریایی از روسیه.
این افزایش تولید زغال مغولستان بعد از آن اتفاق افتاد که چین واردات زغال کک شو از استرالیا را متوقف کرد و دستور داد که واردات زغال از طریق مرز زمینی از مغولستان افزایش یابد. همچنین معادن داخلی زغال سنگ چین که در طول سالهای گذشته بسته شده بودند، باز شده و به تولید روی آوردند. بنابراین همه اینها باعث خواهد شد که چین تبدیل به یکی از صادرکنندگان زغال کک شو در ادامه سال 2022 شود.
البته بر اساس پیش بینی هایی که بنده انجام دادهام چین در ادامه امسال همزمان با صادرات زغال کک شو نسبت به واردات 20 تا 22 میلیون تن زغال کک شو از مغولستان و 15 میلیون تومان از روسیه اقدام خواهد کرد.
بر اساس پیش بینی های بازار، در کوتاهمدت و میانمدت چین همچنان ژستی که از نظر تهدید بازار جهانی فولاد پیش گرفته را ادامه خواهد داد. بیشترین ژست را برای رقیب سرسخت خود یعنی هندوستان خواهد گرفت اما در کنار این کشور، برای سایر کشورهای تولیدکننده فولاد آسیا و حتی اروپا و ازجمله ایران در منطقه منا مشکل جدی ایجاد خواهد کرد. این حرکت چین باعث خواهد شد در کوتاه مدت و میان مدت به شدت روی قیمت محصولات فولادی تاثیر بگذارد و این امر در گرو واردات ارزان قیمت مواد اولیه و محصولات نیمه نهایی روسی و صادرات مجدد محصولات نهایی روی خواهد داد.
همزمان با اتفاقاتی که در آسیا، اقیانوسیه، اروپا و کشورهای CIS افتاد و ما نیز به آن پرداختیم بد نیست نگاهی داشته باشیم به برنامه ای که هندوستان در زمینه تولید فولاد در دهه های آینده دارد که در اسلاید چهارم به آن می پردازیم. چه شد که هندوستان همزمان با جنگ اوکراین و در پایان ماه دوم جنگ بازنگری در ظرفیت تولید فولاد بر اساس افق چشم انداز خود انجام داد؟!
در ابتدای امر هندوستان همزمان با کاهش قیمت فولاد از سوی روسیه و چین سوار بر این موج، قیمت فولاد خود را پایین آورد. اتفاقی که افتاد این بود که قیمت فولاد هند نسبت به فولاد تولیدی روسیه و چین بالاتر قرار گرفت یعنی کمترین قیمت مربوط به روسیه بعد چین و سپس هندوستان بود. هند در این مدت نسبت به کاهش 10 درصدی قیمت محصولات فولادی خود اقدام کرد.
هند بر اساس افق چشم انداز 2030-2031 که در سال 2017 تدوین شده بود قرار است 300 میلیون تن (تا 31 مارس 2031) ظرفیت تولید فولاد خود را افزایش دهد. از این میزان ظرفیت 180 تا 185 میلیون تن آن مربوط به کارخانجات فولاد متمرکزی است که بر اساس تکنولوژی نسل چهارم فعالیت می کنند که هم شرکتهای خصوصی بزرگ نظیر JINDAL ,TATA و ISPAT و هم شرکت های بزرگ دولتی نظیر SAIL را شامل می شوند.
مقدار 110 تا 115 میلیون تومان از این ظرفیت نیز مختص کارخانجات فولاد غیر متمرکز خواهد بود که بیشتر بر اساس تکنولوژی های نسل سوم به تولید خود ادامه می دهند و در افق مارس 2031 به این تولید خواهند رسید.
در زمینه آهن اسفنجی DRI ،هند برنامه دارد تا تولید خود را تا افق مورد نظر و دقیقاً در پایان مارس 2031 به 75 تا 80 میلیون تن برساند و در ظرفیت تولید ورق گرم به تولید 105 تا 110 میلیون تومان برسد. این کشور در تلاش است ظرفیت تولید ورق سرد را به 50 تا 55 میلیون تن و میلگرد را به 70 تا 75 میلیون تن برساند. این خود زنگ خطری برای کارخانجات نوردی ایران است چون زمانی که هندوستان به این ظرفیت از تولید میلگرد برسد بازار صادراتی ایران را قبضه خواهد کرد. ایران در طول سال های اخیر بازار صادراتی کشورهای منطقه را در حوزه میلگرد از دست داده است و با روی کار آمدن ظرفیت های جدید میلگرد هندوستان شرایط برای ایران سخت تر خواهد شد.
در خصوص مفتول باید گفت ظرفیت تولید این محصول در افق مذکور به 15 تا 20 میلیون تومان خواهد رسید.
بر اساس آخرین اطلاعاتی که از سوی وزیر فولاد هند ؛آقای آر سی پی سینگ، حدود دو هفته پیش اعلام شد، هند برنامه جاه طلبانه و بلندپروازانه ای برای فولاد خود در افق 2047 میلادی دارد تا تولید واقعی فولاد خود را به 500 میلیون تومان برساند و نهایتا در افق 2070 میلادی به تولید فولاد سبز و کربن خنثی برسد.
با توجه به مطالبی که ارائه شد و همین طور با توجه به طرح جامع فولاد کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی که در افق 2030 میلادی برنامه دارد ظرفیت تولید فولاد خود را به 30 میلیون تن برساند و کشور عمان که قصد دارد ظرفیت تولید فولاد خود را در افق 2035 میلادی به 25 میلیون تومان برساند، ظرفیت این دو کشور در آینده ای نزدیک به 55 میلیون تن که ایران در افق 1404 یا 2025 میلادی به آن دست می یابد، می رسد. تمامی این موارد نشان می دهد که ایران شرایط سختی را در رابطه با بازار صادرات فولاد خواهد داشت.
بر اساس اطلاعاتی که جناب آقای ابکا ارائه دادند، ایران قرار است در افق 1404 حداقل 14 میلیون تن فولاد صادر نماید اما با توجه به افزایش ظرفیت فولاد هند در افق 2030-2031 میلادی و سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس در افق های 2030 و 2035 میلادی، ایران راه بسیار دشواری دارد و به لحاظ اطلاعات روز، باید یک بازنگری در طرح جامع فولاد خود داشته باشد.
بد نیست بدانیم که حدود دو هفته پیش مزایده معدن غوریان در استان هرات واقع در 20-30 کیلومتری مرز ایران-افغانستان و دقیقا در فاصله حدود 60-70 کیلومتری معدن سنگان ایران، برگزار شد. این معدن از سوی دولت حکومت اسلامی افغانستان به چهار بلوک تقسیم شده است دقیقاً مشابه بلوک هایی که در معدن سنگ آهن حاجی گک وجود دارد با این تفاوت که این بلوک ها کوچک تر از بلوک های معدن حاجی گک در ایالت بامیان افغانستان هستند.
نکته جالب این است که به علاقمندان به شرکت در این مزایده اعلام شده بود که 500 هزار دلار اسکناس در چمدانی به صورت نقد آورده و اسناد مزایده را تحویل گرفته و در مزایده شرکت نمایند. این موضوعات نشان میدهد که ما راه سختی برای واردات سنگ آهن از افغانستان داریم و بنده نیز در طول 21 سال گذشته و پیرو بازدیدهایی که از معادن این کشور، بویژه در سال 1380 از معادن سنگ آهن هرات، در سال 1382 از معدن سنگ آهن حاجی گک در ایالت بامیان و در سال 1393 از معدن سنگ آهن حاجی گک و همچنین معدن مس عینک در ایالت لوگر داشته ام بر این موضوع تاکید کردهام که راه واردات ما از افغانستان دشوار و دست نیافتنی است.
بازدید های بنده از معادن این کشور حاکی از آن است که با توجه به ریسک بسیار بالای حمل و نقل که به لحاظ امنیتی وجود دارد راه دشواری خواهیم داشت و باید به فکر کشف و توسعه ذخایر سنگ آهن داخلی کشور از طریق توسعه اکتشافات و به ویژه احیای معادن هماتیت باشیم. با توجه به اینکه مجموع ذخایر قطعی و احتمالی سنگ آهن هماتیت کشور حدود 1.7 تا 1.8 میلیارد تن برآورد می شود، می بایستی از هم اکنون فراخوانی برای احیای این معادن به کمک تکنولوژی های روز فرآوری و تبدیل آن به مگنتیت داشته باشیم تا بتوانیم موضوع کسری مواد اولیه را مدیریت کنیم. بر اساس برآورد های انجام شده، تا سال 1418 شمسی یعنی 14 سال پس از افق 1404 ذخایر سنگ آهن ایران به کلی تمام می شود. با روی کار آمدن معادن هماتیت و فرآوری این ماده معدنی، این زمان را می توان حدود 7 سال به تعویق انداخت تا این بحران به سال 1425 شمسی منتقل شود تا زمان کافی برای مدیریت این بحران داشته باشیم.