ایران از ۲۳ سال پیش به جرگه صادرکنندگان سنگ آهن پیوست. پیش از صادرات سنگ آهن و کنسانتره به چین، سنگ آهن هماتیت به صورت محدود و با شناورهای کوچک به کارخانه های سیمان حاشیه خلیج فارس صادر می شد و ۲۳ سال پیش نخستین محموله صادراتی سنگ آهن هماتیت به وزن ۶ هزار تن با شناورهای کوچک (بارج) به کارخانه سیمان راس الخیمه صادر شد.
در آن زمان قیمت سنگ آهن فوب بنادر ایران برای عیار ۶۰ درصد ۱۳ دلار و ۶۰ سنت بود و این قیمت به عنوان شاخص گمرک ایران بابت نرخ صادراتی سنگ آهن قرار گرفت و تا مدتها هم این نرخ پابرجا بود.
بعد از اینکه بازار چین، تشنه واردات سنگ آهن شد، ایران از حدود سال ۲۰۰۱ میلادی صادرات به چین را آغاز کرد و از سال ۲۰۰۳ صادرات از اکثر معادن بخش دولتی به ویژه سنگ آهن مرکزی ایران (چغارت) که دارای سنگ آهن مگنتیت بود، رونق گرفت.
این روند صادرات همچنان ادامه داشت و نرخ سنگ آهن در حدود سال ۲۰۰۵ به قیمت فوب بنادر ایران به حدود ۴۰ دلار رسید. در نیمه نخست سال ۲۰۰۸ میلادی افزایش قیمت بالای سنگ آهن را داشتیم و قیمت فوب بنادر ایران برای عیار ۶۰ درصد به حدود ۱۲۰ دلار رسید.
بحران جهانی در آگوست ۲۰۰۸ سبب شد قیمت سنگ آهن با افت ۶۰ دلاری مواجه شود و عده محدودی از تجار که در آنزمان در بازار حضور داشتند، با ضرر بالایی مواجه شوند. پس از بحران جهانی، قیمت سنگآهن به تدریج تا سال ۲۰۰۹ افزایش یافت و این روند افزایش ادامه دار بود تا اینکه ایران در سال ۲۰۱۳ میلادی به اوج صادرات خود رسید و توانست ۲۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تن سنگ آهن صادر کند که بیشترین میزان صادرات سنگ آهن در طول یکسال در سوابق صادراتی ایران است.
از سال ۲۰۱۴ با کاهش قیمت جهانی، صادرات سنگ آهن ایران نیز با کاهش مواجه شد، معادن بخش خصوصی کشور که قبل از بحران جهانی به موضوع صادرات به چین وارد شده بودند پس از بحران ۲۰۰۸ مدتی با وقفه مواجه شدند زیرا همچنان ترس از صادرات داشتند، اما دوباره به مدار صادراتی بازگشتند.
از سال ۲۰۱۴ قیمت سنگ آهن کاهش فاحشی را تجربه کرد و صادرات سنگ آهن ایران به ویژه در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ میلادی کاهش قابل توجهی یافت.
از سال ۲۰۱۳ میلادی موضوع عوارض صادراتی مطرح شد که هر از گاهی روی صادرات تاثیر می گذاشت و به صورت مقطعی آن را محدود میکرد، اما از اول مهرماه ۹۸ عوارض ثابت صادراتی سنگ آهن وضع شد که همچنان پا برجاست و سبب شده جلوی صادرات سنگ آهن گرفته شود.
زمانی که صادرات سنگ آهن آغاز شده بود هیچ کس به فکر طرح جامع فولاد نبود و اصلاً چنین طرحی تصویب نشده بود و هیچکس باور نمیکرد با محدودیت سنگ آهن مواجه شویم.
بررسیها حاکی است ایران در افق ۱۴۰۴ سالیانه به ۱۶۰ تا ۱۶۹ میلیون تن سنگ آهن نیاز دارد، این در حالی است که ذخایر سنگ آهن ایران محدود شده و معادن قدیمیتر مثل بافق یا چغارت کمتر از ۷ تا ۸ سال از عمر آن ها باقی مانده است.
برای معادن دیگر مثل چادرملو که موفق به بهدستآوردن ذخایر جدید شدهاند همچنین معادن گل گهر و بخش خصوصی عمری بین ۱۴ تا ۱۹ سال و بطور متوسط ۱۷ سال متصور است، اما در مجموع این مدت زمان آنقدر کوتاه است که امروز همگی در کشور به فکر واردات سنگ آهن افتادند، اما نباید فراموش کرد که در شرایط تحریم قرار داریم که ممکن است متاسفانه تداوم داشته باشد.
این در حالی است که در منطقه حاشیه خلیج فارس شرکت های بزرگی همچون «واله عمان» با ظرفیت 9.6 میلیون تن گندله سازی در سال فعالیت میکند که با کشتیهای ۴۰۰ هزار تنی واله مکس، کنسانتره را به بندر صحار حمل میکند. همچنین گندلهسازی «بحرین استیل» یا GIIC سابق با ظرفیت 11.5 میلیون تن در سال مدت هاست در بحرین با کمبود خوراک مواجه شده و از حدود ۱۵ سال پیش نیازش را از شرکت CVRD برزیل که نام قدیم واله است، تامین می کرد.
«بحرین استیل» در سال های اخیر با شرکت CSN برزیل (که یک شرکت پرتغالی الاصل است) قرارداد داشته اما CSN شرکت کوچکی است و هیچ وقت نتوانست نیاز «بحرین استیل» را به طور کامل پوشش دهد. اخیرا باخبر شنیدیم که بحرین استیل قرارداد ۳ سالهای با شرکت «آنگلو آمریکن» برزیل برای تامین خوراک خود منعقد کرده است.
با وجود پروژههای گندله سازی عمان و بحرین در حاشیه خلیج فارس، امکان اینکه ایران بتواند از برزیل به واردات سنگ آهن یا کنسانتره بپردازد وجود ندارد و با رفع تحریمها نیز عملیاتی نخواهد شد، زیرا ظرفیت معادن یاد شده برزیل توسط کارخانه های گندله سازی عمان و بحرین رزرو شده است.
شرکت واله به هیچ عنوان مواد اولیه به ایران نمی فروشد، زیرا در عمان کارخانه دارد و CSN هم شرکت کوچکی است که تولید آن بین سه تا چهار میلیون تن در سال است و تعهدات فروش تا سال ۲۰۲۳ دارد.
آنگلو آمریکن هم شرکت دوم بزرگ برزیل است که قرارداد 3 ساله با بحرین استیل دارد، لذا ما نمیتوانیم برزیل را به عنوان منبع تأمین سنگ آهن خود مد نظر قرار دهیم.
در استرالیا نیز معدن «یوگی» مطرح است که با مشارکت گلگهر، چادرملو و شرکت فکور صنعت خریداری شده است اما یکی از معضلات اساسی آن حمل کنسانتره در آینده خواهد بود.
یکی از مشکلات اساسی ما موضوع پهلوگیری کشتیهای ۱۵۰ تا ۱۷۰ هزار تنی «کیپ سایز» است که امکان آن در بنادر کشور وجود ندارد و اگر قرار باشد از استرالیا با کشتی های پانامکس ۷۰ تا ۹۰ هزار تنی واردات انجام شود مقرون به صرفه نخواهد بود، مگر اینکه تحریمها و محدودیت حمل دریایی برداشته شود و آنگاه شاید حمل از استرالیا توجیه داشته باشد.
از آنجایی که در سالهای گذشته طرحهای توسعهای در بنادر کشور اجرایی نشده به طور طبیعی کشتیهای بزرگ تا نزدیک بنادر ما میتوانند لنگر بیاندازند و پس از آن سنگ آهن را با کشتیهای کوچکتر از طریق «لایتریج» سبک سازی کنند.
واردات از افغانستان
امروزه با حضور طالبان در افغانستان امکان واردات سنگ آهن از این کشور در هاله ای از ابهام قرار گرفته است. اسفند سال گذشته و پیش از حضور طالبان، شرکت استرالیایی «فورتسکیو» یا FMG قرارداد ۲۰ ساله ایی برای بهره برداری از معدن سنگ آهن «حاجی کک» افغانستان، همچنین سایر معادن مطرح مس و لیتیوم با دولت اشرف غنی منعقد کرد، اما با حضور طالبان این قرارداد فسخ شد. لذا اکنون موضوع واردات از افغانستان به طور جدی نمی تواند مطرح باشد.
یکی دیگر از کشورهای CIS که معادن سنگ آهن خوبی دارد قزاقستان است، اما بُعد مسافت ریلی و محدودیت انتقال بار از طریق دریای خزر، موضوع واردات از این کشور را نیز منتفی می سازد.
کشورهایی همچون شیلی که کنسانتره سنگ آهن دارد، همچنین مکزیک که عیار کنسانتره آنها در حدود ۶۵ درصد است به دلیل تحریمها محصولات خود را به ایران نمی فروشند، همچنین کشور مراکش سنگ آهن مگنتیت دارد که آن هم به دلیل تحریمها قادر به فروش به ما نیست و آفریقای جنوبی، تانزانیا و کنیا نیز قراردادهایشان تحت انحصار عربستان است و در عمل خرید از آنها امکانپذیر نیست.
با این اوصاف فقط کشورهای هند و اندونزی باقی میمانند که در مورد هند، برای صادرات سنگ آهن هماتیت با عیار ۵۸ به بالا عوارض صادراتی وضع کرده که در عمل مقرون به صرفه نیست. همچنین این کشور اجازه صادرات سنگ آهن منیتیت را نمی دهد. در مورد اندونزی نیز فقط معادن هماتیت وجود دارد که از طریق کارخانه های فرآوری کنسانتره ۶۲ الی ۶۳ درصد تولید می کنند که عملا برای گندله سازی کاربردی ندارد. اگر قرار باشد سنگ آهن هماتیت با عیار کمتر از ۵۸ درصد از هندوستان وارد کنیم بهتر است نسبت به فرآوری معادن هماتیت خودمان اقدام کنیم.
در گذشته بسیاری از معادن سنگ آهن هماتیت کشور به علت نبود فناوری به درستی مورد استفاده قرار نگرفته و به ظرفیت بالا نرسیده اند، هرچند با استفاده از روش های سنتی از جمله «اسپیرال» و حتی مدرن «اسلون» فرآوری هایی انجام میشود اما روند تولید و تناژ محدود است. اما امروز با فناوریهای جدیدی که در چین و کشور خودمان مهیا است امکان فرآوری این معادن هماتیت از طریق مگنتایزینگ و روستینگ وجود دارد.
استفاده از باطلههای معادن بزرگ نیز راه میانبری است که می بایستی مد نظر قرار گیرد. با احیاء معادن هماتیت کشور و فرآوری آنها، همچنین فرآوری باطله های معادن بزرگ می توان چالش کمبود سنگ آهن را در شرایطی که کشور تحریم است تا حد قابل توجهی برطرف نمود. با این اقدام، مدت زمان بهره برداری از موجودی ذخایر منیتیت کشور نیز طولانی تر می شود و فرصت کافی برای انجام اکتشافات جدید مهیا می گردد.