یکی از موضوعات بحثبرانگیز در اقتصاد جهانی به مناقشات و منازعات بین چین و آمریکا برمیگردد که با وضع تعرفههای چندصدمیلیارد دلاری بر واردات کالاهای این دو کشور همراه شده است. جنگ تعرفهای بین این دو کشور به خطری جدی برای بازار فولاد ایران تبدیل شده و نگرانیها در زمینه انحصار بازارهای هدف صادراتی ایران از سوی چین را تقویت میکند. به نظر میرسد تعرفههای وضع شده بر واردات چین از سوی آمریکا، راهی جز یافتن مقاصد جدید صادراتی برای چین باقی نگذاشته است؛ آن هم در شرایطی که این مقاصد جدید بیشتر بازارهای هدف صادراتی ایران هستند. موضوع زمانی نگرانکنندهتر میشود که بدانیم ایران بازار گسترده فولاد ندارد و ناتوانی در صادرات آن به بازارهای هدف میتواند ضربه مهلکی به اقتصاد کشورمان وارد کند. از سوی دیگر قیمت بالای فولاد تولیدی ایران در مقایسه با فولاد تولیدی چین و نیز احتمال دامپینگ چینیها در بازار فولاد، مزید بر علت شده و میتواند زمینه تسخیر بازارهای هدف ایران از سوی چین را فراهم کند.
در همین زمینه گفتوگویی با کیوان جعفریطهرانی، تحلیلگر ارشد صنایع معدنی کردهایم و آثار و پیامدهای جنگ تجاری چین و آمریکا بر بازار صادرات فولاد ایران را از وی جویا شدیم.
جعفریطهرانی معتقد است که بازار صادرات فولاد ایران چندان گسترده نیست و وضع عوارض بر واردات فولاد چین از سوی آمریکا، چین را به نشانه رفتن بازارهای هدف صادراتی ایران ناچار میکند. مشروح این گفتوگو را در ادامه خواهید خواند:
تشدید تنشهای تجاری چین و آمریکا چه تاثیری بر روند صادرات فولاد ایران خواهد داشت؟
اوج صادرات فولاد چین در فاصله سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ و در حدود ۱۰۰ تا ۱۱۰ میلیون تن بود که به تنهایی میتوانست به اندازه مجموع تولید فولاد ژاپن باشد. ظرفیت تولید فولاد ژاپن به طور متوسط ۱۰۰ تا ۱۰۵ میلیون تن میباشد که این موضوع باعث شد هند بتواند در مدت یک سال گذشته ژاپن را در تولید فولاد پشت سر بگذارد. به این ترتیب اگر در گذشته رتبه تولید فولاد جهان به ترتیب متعلق به کشورهای آمریکا، ژاپن و هندوستان بود، از نیمه اول سال ۲۰۱۸ یا به طور دقیقتر از سه ماهه چهارم سال ۲۰۱۷، هندوستان این معادلات را برهم زد و کمکم به دومین تولیدکننده فولاد جهان تبدیل شد. هند همچنین توانسته است موقعیت خود را از نظر ظرفیت تولید فولاد در جهان تا سال ۲۰۱۹ همچنان حفظ کند.
اما بالاترین میزان تولید فولاد چین تا پیش از سال ۲۰۱۳ اتفاق افتاد، به طوری که این کشور از سال ۲۰۱۴ صادرات فولاد خود را کاهش و سیاست خود را براساس افزایش مصرف فولاد در بازار داخلی تغییر داد. بیشترین میزان رشد اقتصادی در تاریخ کشور چین با رقم ۳/۱۰ درصد در سال ۲۰۱۰- یعنی دو سال بعد از بحران جهانی- اتفاق افتاد؛ البته دستیابی به چنین رشدی در بین تمام کشورهای دنیا بینظیر است. مقایسه این رقم با عدد رشد اقتصادی آمریکا که همواره بین دو تا سه درصد نوسان میکند نشان از بزرگی رشد اقتصادی ۳/۱۰ درصدی چین دارد.
کاهش صادرات چین
رشد اقتصادی چین اما به تدریج رو به کاهش گذاشت. تا سال ۲۰۱۳، رقم رشد اقتصادی چین حدود ۴/۷ درصد بود. این موضوع باعث شد تمرکز چین معطوف به حوزه داخلی شود. اما از سال ۲۰۱۴ به دنبال کاهش رشد اقتصادی چین و رخدادهای سیاسی، ادامه ریاست جمهوری شی جین پینگ را به مخاطره انداخت. واقعیت آن است که تا آن زمان برخی از سیاستهای تندروی کمونیستی وی موفقیتآمیز نبود و همین موضوع باعث شد وی از نیمه دوم ۲۰۱۵، ابرپروژه جاده ابریشم جدید که اسم کاملتر آن Belt initiative&Road (ابتکار عمل جاده و کمربند) را معرفی کند.
این مهم اهدافی چون ایجاد همبستگی بین چین و دیگر کشورها، تثبیت نقش شی جین پینگ به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی در دنیا و توسعه نفوذ چین در کشورهای خاوردور، آسیای میانه، شمال آفریقا، خاورمیانه و شرق اروپا را دنبال میکرد. همزمان با کاهش رشد اقتصادی چین که در سال ۲۰۱۵ به حدود ۵/۶ درصد رسید، صادرات فولاد این کشور نیز کاهش یافت و به حدود ۷۰ تا ۷۷ میلیون تن رسید. این روند تا زمان جنگ تجاری چین و آمریکا ادامه داشت.
خطری که این جنگ تجاری ایجاد میکند این است که چین بازار مصرف مشخصی در داخل کشور خود دارد و نمیتواند کل فولاد تولیدیاش را به مصرف داخلی برساند. اگر صادرات فولاد چین به آمریکا با پرداخت عوارض وارداتی همراه باشد، به طور قطع چین بازار آمریکا را از دست میدهد و ناچار میشود فولاد را با انجام دامپینگ روی قیمت به کشورهایی که بیشتر جزو کشورهای خاور دور و بازارهای هدف فعلی ایران هستند، صادر کند.
با این روند چین میتواند بازار هدف ایران را در مخاطره قرار دهد؟
واقعیت این است چین بالاجبار برای حفظ بقای صنایع فولاد خود این کار را انجام میدهد. میزان صادرات ایران در مقابل صادرات چین حدود یک به دوازده است که عدد بزرگی نیست. عدد واقعی صادرات سال ۱۳۸۶ ایران، حدود هفت میلیون و ۱۵۰ هزار تن بود که رقم صادرات سال ۱۳۸۷ نیز پنج میلیون و ۵۴۰ هزار تن بود که براساس برخی گزارشها به ۵/۸ میلیون تن میرسد که صحت و سقم این گزارش هنوز مشخص نیست و شاید صادرات محصولات پاییندستی و نهایی شامل لوله و پروفیل را نیز در این محاسبات لحاظ کردهاند مقایسه این دو رقم صادراتی سالهای ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ بدون احتساب عدد آخر نشان میدهد که سال گذشته با کاهش ۲۵ درصدی صادرات فولاد مواجه بودهایم. بنابراین از آنجا که چین ناگزیر به صادرات فولاد مازاد بر نیاز داخلی کشور است، خود به خود بازارهای هدف ایران همچون تایلند، مالزی، تایوان، ویتنام، فیلیپین، میانمار (برمه)، سنگاپور و حتی اندونزی و به عبارتی اکثریت کشورهای جنوب شرق آسیا که در دهه ۱۹۹۰ میلادی لقب ببرهای آسیا را داشته و امروزه به نام کشورهای آ سه آن نامبرده میشوند را ASEAN نشانه میرود.
به نظر میرسد چین هماکنون نیز صادرات خود به این کشورها را انجام میدهد و همزمان با نوسانات بازار همچون کشتی روی آب حرکت میکند و خود را با بازار تطبیق میدهد اگر بخواهیم قابلیت شناور بودن چین بر امواج قیمت فولاد در بازار جهانی را با در افت یا آبخور کشتیها مقایسه کنیم باید گفت که آبخور چین در مقابل قیمت فروش فولاد در بازار جهانی نسبت به بقیه کشورها کمتر است، به این معنی که چین قابلیت آن را دارد که بیشتر از همه کشورها روی موج سوار شود و با قیمتهای بازار و پایینتر از قیمت بازار بالا و پایین رود.
در چنین شرایطی امکان صادرات فولاد ایران به بازارهای هدف جایگزین وجود خواهد داشت؟
واقعیت این است که بازار صادرات فولاد ایران چندان گسترده نیست و تحریمها موجب شده اروپا را در زنجیره صادراتیمان از دست بدهیم. دقیقا در اکتبر سال ۲۰۱۵، بود که اتحادیه فولاد اروپا (یوروفر) قوانینی برای چندین شرکت مختلف از ایران، برزیل، روسیه و اوکراین وضع کرد و آنها را مشمول تعرفه فروش فولاد به قیمتی پایینتر از قیمت تولیدکنندگان اروپایی قرار داد. این موضوع باعث شد که برای این شرکتها عوارض وارداتی وضع شود. این عوارض در زمینه با محصول ورق گرم فولاد مبارکه حدود ۲۵ تا ۳۰ یورو به ازای هر تن بود. این موضوع باعث شد بازار فولاد اروپا که بیشتر فولاد مبارکه ایجاد کرده بود از دست بدهیم.
تهدید صادراتی ایران
بنابراین بازار فولاد ایران چندان گسترده نیست. حتی در زمینه کشورهای حوزه خلیجفارس نیز بازار صادرات فولاد چندان گستردهای نداریم و این کشورها نیز از محصولات ترکیه و آسیای میانه و چین به صورت گسترده استفاده میکنند.
از سویی هندوستان نیز به عنوان دومین تولیدکننده فولاد جهان نمیتواند بازار هدف مناسبی برای فولاد ایران باشد. حتی اگر صادراتی به هند انجام شود نیز به محصولات زنجیره چرخه فولاد محدود میشود چراکه پیشتر نیز صادرات کنسانتره سنگآهن به هند داشتهایم.
بنابراین بازار گستردهای از نظر صادرات فولاد نداریم و این بازارها نیز بیشتر با توجه به افزایش حمل دریایی از ایران به چین و خاور دور هنوز بهطور کامل توسعه نیافتهاند. پیش از تحریمها هزینه حمل دریایی از ایران به چین زیر ۲۰ دلار و حدود ۱۸ دلار بود و بعد از تحریمها یعنی از نوامبر ۲۰۱۸ به بعد به ۲۵ دلار و به تدریج به ۲۸ دلار رسید. در برخی موارد این رقم حتی به ۳۳ دلار و ۳۵ دلار در تن نیز میرسد. این مشکل ایجاد شده به دلیل تشدید تحریمها در زمینه حملونقل دریایی ایران است.
در مقابل هزینه حمل دریایی از چین به کشورهای خاور دور با نرخ حدود ۱۰ دلار انجام میشود. این امر باعث شده فولاد چین ارزانتر به بازارهای هدف برسد بنابراین مهمترین مساله در این زمینه هزینه تمام شده تحویل در مقصد است. از این رو رقابت ایران با چین بر سر هزینه تحویل در مقصد یا CIF است؛ این هزینه از جانب ایران حدود ۲۰ تا ۲۵ دلار از هزینه حمل دریایی چین به کشورهای خاور دور بیشتر است. این مهم فشار زیادی به تولیدکنندگان داخلی وارد وی را مجبور میکند با کاهش قابل ملاحظه سود تحت هر شرایطی حضور خود را در بازار حفظ کند.
منبع: روزنامه جهان صنعت