صنایع کوچک سهم قابلتوجهی از صنعت کشور را در اختیار دارند و در همین حال موقعیتهای شغلی متعددی را در کشور و بهویژه در مناطق محروم و کمتر توسعهیافته ایجاد کردهاند.
بر همین اساس، حمایت از این صنایع به منزله حفظ اشتغال صنعتی پایدار است. این صنایع کوچک به سرمایه اولیه پایینی نیاز دارند؛ از اینرو حائز اهمیت بیشتری هستند. درواقع میتوان از ظرفیت بخش خصوصی برای توسعه فعالیت واحدهای کوچک بهره گرفت. در همین حال میتوانند نقش موثری را در رونق اقتصادی، جهش تولید و اشتغال پایدار بازی کنند. بنابراین توجه به صنایع کوچک و حمایت از آنها بهویژه در وضعیت حساس کنونی کشور باید مورد توجه و عنایت جدی قرار گیرد. این صنایع تاکنون از جایگاه واقعی خود در صنایع معدنی برخوردار نبودهاند، چراکه اغلب فعالیتها در این حوزه به سرمایهبر هستند و در مقیاس کوچک معنا ندارند، اما بخش اعظمی از همین صنایع بزرگ کشور در زنجیره تامین خود از واحدهای کوچک استفاده میکنند، بنابراین امکان توسعه صنایع کوچک در بخش معدن و صنایع وابسته به آن نیز وجود دارد.
حال روزنامه صمت برای بررسی نقش صنایع کوچک در بخش معدن و صنایع وابسته به آن با کیوان جعفریطهرانی، کارشناس ارشد بازار بینالملل گفتوگو کرده است. متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
اهمیت صنایع کوچک را در توسعه بخش معدن و صنایعمعدنی چه میزان موثر میدانید؟ آیا صنایعمعدنی از ظرفیتی برای توسعه صنایع کوچک برخوردار هستند؟
ایران از ظرفیتهای ویژهای در حوزه معادن برخوردار بوده و همین ظرفیتها زمینه رشد صنایع معدنی را فراهم کرده است. معادن بزرگ و صاحبنامی با ذخایر قابلتوجهی از مس، سنگ آهن، سرب و روی در کشور ما وجود دارد. استخراج و بهرهبرداری از این ذخایر که تعداد قابلتوجهی هم دارند بر عهده دولت یا شرکتهای وابسته به دولت (خصولتیها) است. ساختار معادن کشور بهگونهای است که اغلب ذخایر فلزی پراکنده هستند و تعداد معادن کوچک حداقل ۵۰ برابر معادن بزرگ است. این واحدها اغلب در اختیار بخش خصوصی هستند. این واحدها چنانچه بتوانند محصول خود را به فروش برسانند و خریدار داشته باشند، به حیات خود ادامه میدهند، اما در مقابل شرایط بازار بهشدت ضعیف و ضربهپذیر هستند. صادرات را باید یکی از عوامل اصلی حفظ حیات و فعالیت این مجموعههای کوچک عنوان کرد. خوشبختانه معادن فلزی کوچک کشور در طول سالیان گذشته توانستهاند بخشی از تولید خود را صادر کنند و فعالیت خود را ادامه دهند. اما در هر موقعیتی که وضعیت صادرات صنایع معدنی بهدلایل مختلف از جمله کاهش قیمتها در سطح بینالمللی یا محدودیتهای صادراتی برای ایران با مشکل روبهرو شده است، این معادن، توان تداوم فعالیت خود را از دست دادهاند. راهکارهای متعددی برای تداوم فعالیت این واحدها عنوان میشود. ادغام فعالیتهای فرآوری محصولات استخراج شده از معدن را باید یکی از بهترین راهکارهایی دانست که این مجموعهها را در مقابل آسیبها مستحکم میکند. یعنی صاحبان این معادن میتوانند با هدف افزایش ظرفیت اجرایی و کاهش سرمایهگذاری، در نزدیکی چند معدن کوچک اقدام به احداث یک واحد فرآوری مشترک کنند. بدین ترتیب خوراک این واحد از معادن اطراف تامین میشود و زمینه ارزشآفرینی و سودآوری هرچه بیشتر نیز برای صاحبان این صنایع فراهم خواهد شد.
این واحدهای کوچک چه تاثیری بر رونق اقتصادی، اشتغالزایی و جهش تولید دارند؟
ذخایر معدنی اغلب در مناطق دورافتاده و محروم واقع شدهاند. این ذخایر همچنین از پراکندگی برخوردار هستند؛ بنابراین شروع فعالیتهای استخراجی و تولید محصولات در حلقههای بعدی تاثیر بسزایی در رشد اقتصادی آن مناطق دارد. در همین حال با شروع کسبوکارهای جدید، زمینه تحقق جهش تولید فراهم خواهد شد. در ادامه زمینه ایجاد موقعیتهای شغلی متعدد ایجاد میشود. بسیاری از بومیان آن منطقه از موقعیتهای شغلی کاذب خارج میشوند.
یعنی با راهاندازی هر واحد کوچک معدنی در یک منطقه بهطور مستقیم و غیرمستقیم، موقعیتهای شغلی متعددی ایجاد میشود. حال هرچه مقیاس واحدها بزرگتر باشد، به صورت تصاعدی موقعیتهای شغلی ایجاد شده به مراتب افزایش خواهند یافت. بهعنوان نمونه بخشی از اشتغال غیرمستقیم این واحدها در حوزه حملونقل ایجاد میشود. هرقدر حجم جابهجایی بالاتر برود، موقعیتهای شغلی بیشتری نیز ایجاد خواهد شد. حضور معادن و احداث صنایع وابسته به آنها در مناطق محروم باعث میشود زیرساخت این مناطق در حوزههای مختلف همچون آب، برق، جاده دسترسی و…. تکمیل شود. همه این امکانات زمینه رونق اقتصادی هرچه بیشتر را در این مناطق فراهم میکند. کما اینکه در موارد متعددی شاهد بودهایم که در کنار فعالیت بخش معدن و صنایع وابسته به آن، انواع امکانات رفاهی برای مردم ایجاد شده است. این خدمات حتی بر سایر کسبوکارهای منطقه نیز تاثیر مثبت به جای میگذارد.
البته طبیعی است که هرچه واحدها بزرگتر باشند، رفاه اجتماعی ایجاد شده در آن منطقه نیز افزایش مییابد. تا جاییکه شاهد هستیم اغلب شرکتهای بزرگ در راستای اجرای مسئولیتهای اجتماعی خود، امکانات وسیعی برای افراد بومی منطقه ایجاد میکنند. ازجمله این امکانات میتوان به ساخت مراکز درمانی و رفاهی تا فعالیتهای فرهنگی، ورزشی، اجتماعی و… نام برد.
البته در این موارد چالشهایی نیز وجود دارد. بهعنوان نمونه، گاهی اشتغالزایی یادشده به صورت دستوری ایجاد میشود. در چنین شرایطی گاهی افراد غیرمتخصص به یک مجموعه تحمیل میشوند و راندمان کاری کافی ندارند. اما این اشتغالزایی چه به صورت انتخابی و چه دستوری باشد، نتایج مثبتی را برای منطقه بهدنبال خواهد داشت.
واحدهای کوچک فعال در بخش معدن و صنایع وابسته به آن اغلب با چه چالشهایی روبهرو هستند؟
این واحدها با وجود اثرات مثبتی که در مناطق احداثشده دارند، موقعیتهای شغلی متعددی که ایجاد میکنند و رفاهی که برای مردم بهدنبال دارند، گاه با مخالفت مردم بومی روبهرو میشوند. این معارضان در مواردی فعالیت این صنایع را با چالش روبهرو میکنند، چراکه اعتقاد دارند شروع کسبوکارهای مرتبط با صنایع معدنی با تداوم فعالیتهای سنتی آنها تعارض دارد. در چنین شرایطی صنایع و کسبوکارها ناچار هستند برای جلب حمایت معترضان، انواع خدمات را به مردم بومی ارائه دهند تا در نهایت از حمایت آنها برخوردار شوند. اشتغالزایی برای افراد غیرمتخصص که پیشتر هم به آن اشاره شد، یکی از همین موضوعاتی است که زمینه برقراری تعامل میان صاحبان صنایع و بومیان را فراهم میکند.
در مواردی قوانین و بخشنامههای مصوب شده از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت و متولیان امور نیز صاحبان این صنایع کوچک را با چالش روبهرو میکند.
احداث صنایع کوچک در موقعیت کنونی که کشور با مشکل تامین سرمایه روبهرو است، چه میزان اهمیت دارد؟
راهاندازی واحدهای بزرگ به نقدینگی قابلتوجهی نیاز دارد. بر همین اساس در موقعیت کنونی که تامین سرمایه در کشور با چالش روبهرو شده است، میتوان با احداث صنایع کوچک، فعالیت در حوزههای مختلف را در قالب صنایع کوچک ادامه داد. در همین حال باید تاکید کرد که ادغام واحدهای کوچک در حوزه صنایع معدنی، تداوم فعالیت آنها را بهویژه در زمینههایی که نیاز به سرمایهگذاری بالاتری دارند، کمک میکند. بهعنوان نمونه، واحد فرآوری لازم نیست تنها برای یک واحد معدنی احداث شود. اگر این واحد فرآوری در نزدیکی یا داخل یکی از معادن کوچک ایجاد شود، میتوان با برنامهریزی خوراک مورد نیاز آن را از سایر معادن نزدیک آن تامین کرد. هزینه سرمایهگذاری میان واحدها سرشکن میشود و به مراتب کاهش مییابد. فرآیندهای اخذ مجوز کاهش مییابد. تامین زیرساختهایی همچون آب، برق و…. به یک واحد محدود میشود و به منزله صرفهجویی در هزینهها خواهد بود.
در همین حال، نیازی نیست که ادغامی به صورت ساختاری میان واحدهای کوچک اجرایی شود و تنها توافقی برای اجرای یک قدم از مسیر در کنار یکدیگر میشود؛ طرفین تصمیم میگیرند بهجای آنکه هر کدام سرمایهگذاری جدیدی در مسیر فرآوری را آغاز کنند، در کنار هم و با مشارکت یک گام به جلو بردارند. در نهایت نیز به توافق قابلقبولی برسند.
دولت چطور میتواند از این صنایع حمایت کند؟
حمایت دولت از صنایع کوچک با تسهیل در قوانین و مقررات حاصل میشود. بهویژه که در شرایط کنونی دولت با سختترین مشکلات اقتصادی روبهرو شده و منابع مالی کشور بهشدت کاهش پیدا کرده است. بدیهی است که در چنین شرایطی نمیتوان از دولت انتظار کمک مالی داشت.
بانکها نیز بهعنوان موسساتی برای تامین مالی توان حمایت از فعالیت صنایع و کسبوکارها را ندارند. بر همین اساس هم بانکها پروانه بهرهبرداری معادن را بهعنوان وثیقه قبول نمیکنند. این موضوع در حالی است که بارها بانک مرکزی از بانکها درخواست کرده یا ابلاغ کرده که از پروانه بهرهبرداری معادن بهعنوان سند ضمانتی استفاده کنند، اما بانکها از اجرای این ابلاغیه سر باز زدهاند. چراکه بهدنبال دریافت وثیقه قابل دسترستری هستند.
بنابراین با توجه به موقعیت کنونی دولت باید اداره امور معادن را به بخش خصوصی واگذار کند. حقوق دولتی را تسهیل کند. در ادامه نیز خدمات و امتیازاتی را به مجموعههایی که تولیدشان را افزایش میدهند، ارائه دهند.
طبیعتا در این شرایط، بهترین اقدام تسهیل در اختیار گذاشتن معادن به واحدهای بخش خصوصی، تسهیل در شرایط حقوق دولتی به صورتی که شرکتهایی که مشغول فعالیت میشوند و آنهایی که واقعا برنامهریزی برای افزایش تولید و بهویژه تولید با ارزش افزوده بالاتر دارند، همکاری انجام شود که علاقهمند به فعالیت بیشتر شوند.
درواقع قوانین باید بهگونهای تنظیم شوند که صاحبان سرمایه علاقهمند به فعالیت در عرصه صنایع معدنی شوند. در ادامه نیز شرایط برای توسعه تولید فراهم باشد و حتی واحدها به این سمت و سو پیش بروند.
آیا تجربه فعالیت صنایع معدنی کوچک در سایر کشورها وجود دارد؟ سایر دولتها چگونه از این صنایع حمایت میکنند؟
استرلیا و برزیل در رده کشورهایی با ظرفیت غنی معدنی هستند. ذخایر معدنی این کشورها ازسوی سرمایهگذاران داخلی و خارجی مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. بهعنوان نمونه، شرکت «ریوتینتو» اسپانیایی اصل و شرکت «بیاچ پی» انگلیسی اصل هستند و هر دو در استرلیا فعالیت میکنند و یا شرکت آنگلوآمریکن که انگلیسی اصل است و در برزیل فعالیت میکند.
هندوستان نیز جزو کشورهایی با ذخایر قابل توجه معدنی است که در طول سالهای گذشته برای رشد صنایع معدنی خود فعالیت کرده است. معادن در هندوستان نیز جزو انفال هستند و اغلب توسط شرکتهای بزرگ دولتی اداره میشوند.
اما معادن بیشمار کوچک این کشور در اختیار بخش خصوصی هستند.
این کشور در سال ۲۰۱۵، چشمانداز جدیدی برای توسعه صنعت فولاد برنامهریزی کرد. براساس این سند، میزان تولید فولاد این کشور در سال ۲۰۳۰ باید به ۳۰۰ میلیون تن افزایش یابد. بر همین اساس این کشور در افق مورد نظر به حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ میلیون تن سنگ آهن نیاز دارد. درحالی که ظرفیت فعلی تولید سنگ آهن این کشور حدود ۲۵۰ میلیون تن برآورد میشود؛ یعنی این تولید باید بیش از ۲ برابر شود.
گفتنی است دولت هندوستان برای تحقق هدف یادشده، برنامهریزی دقیقی انجام داده و نقشه جامعی را تدوین کرده است. در این نقشه راه تولید یک سوم از سنگ آهن یاد شده به عهده معادن کوچک گذاشته شده است. بنابراین واحدهای کوچک میتوانند نقش اثرگذاری در توسعه اقتصادی کشور به عهده داشته باشند. بر همین اساس نیز دولت هندوستان در سال ۲۰۱۷، اقدامات متعدد حمایتی را از صنایع کوچک این کشور تدوین کرده است. این اقدامات زمینه حضور بخش خصوصی و تحقق اهداف یادشده را فراهم میکند.
منبع: روزنامه صمت