برخی کارشناسان عقیده دارند در حوزه معدن که یک صنعت سنتی است و سازوکار مشخصی هم دارد، فعالیتی با عنوان «شتابدهنده» معنا ندارد و عملا به دلالی ختم میشود. آیا با این موضوع موافقید؟
هر فعالیت نوینی که با علم روز جلو برود، تا فرهنگسازی شود و در جامعه جا بیفتد، نیاز به زمان دارد. با وجود اینکه تاریخچه آغاز استارتآپها به حدود ۵۰ سال قبل باز می گردد ولی فرهنگ همهگیری استارتآپها در دنیا کمتر از ۲۰ سال است که آغاز شده که همین فرهنگ هم برای جا افتادن به زمان احتیاج داشت. بنابراین، نخستین چیزی که این نوع فعالیتها نیاز دارند، زمان است.
همانطور که اشاره کردید، فعالیتهای حوزه معدن و متالوژی هنوز به صورت سنتی هستند؛ چراکه در بازاریابی، فروش و حتی فعالیتهای اکتشاف و استخراج، نتوانستهایم با شرایط روز بازار خود را انطباق دهیم. از عمده دلایل آن میتوان به تحریمها اشاره کرد، بهخصوص تحریمهای پس از برجام که ضربه بسیار شدیدتری به این حوزه وارد کردند؛ بهاین دلیل که وقتی مشکلی را از میان برمیداریم و مجدد با آن مواجه میشویم، تاثیر منفی بیشتری خواهد داشت. ما پیش از برجام چین را به عنوان یک شریک تجاری خوب کنار خود میدیدیم اما در دوران برجام که به سمت شرکتهای اروپایی در حوزه معدن، صنایع معدنی و متالوژی رفتیم و توجهمان به چین کمتر شد، باعث شد چینیها از ما دلگیر شوند و همکاریهای تجاری خود را کمرنگ کرده و در طرح جهانی و مبتکرانه خود – یعنی همان طرح یک جاده، یک کمربند – که همان جاده جدید ابریشم است، ما را منزوی کنند. هم اکنون نیز چین با احتیاط نسبت به خرید مواد معدنی و فولاد از ایران اقدام میکند و محصولات ایرانی دیگر اولویت خرید طرفهای چینی نیستند.
یکی دیگر از موضوعاتی که در مورد استارتآپها باید به آن دقت کنیم، این است که نهتنها در ایران، بلکه در تمام دنیا درصد قابل توجهی از این شرکتها و پروژهها در همان ششماه یا یک سال اول به علت مسائل مالی با شکست مواجه میشوند، چراکه جامعه آماده پذیرش آنها نیست و فرهنگ آن هنوز جا نیفتاده است. با این حال، راهاندازی چنین پروژهای آن هم در حوزهای سنتی مانند معدن و صنایع معدنی لازم بوده و هست، بهخصوص که مجموعه بزرگی مانند هلدینگ صدر تأمین در پشت پرده این شتابدهنده قرار دارد.
نقدینگی را میتوان یکی از بزرگترین مسائل پیش روی کسبوکارهای نوپا قلمداد کرد. ما راههای مختلفی برای تامین مالی نقدینگی در این حوزه داریم که از جمله آنها میتوان به Crowd funding یا بودجه جمعیت که به صورت سبدگردانی، پول مورد نیاز برای انجام یک پروژه استارتاپی را تامین میکنند، اشاره کرد. این امر در دیگر کشورها بسیار معمول است و حتی به صورت برونمرزی نیز اتفاق میافتد اما متاسفانه در کشور ما به دلیل تحریمها این مساله مقدور نیست که برای راهاندازی یک کسبوکار فناورانه و نوپا درخواست پول از منابع خارجی کنیم؛ در صورتی که این روش در کشورهای معدنخیز دنیا از جمله استرالیا، آفریقای جنوبی و حتی هندوستان هم جا افتاده است. امروزه هندوستان در زمینه استارتاپهای معدنی جزو کشورهای پیشرفته به شمار میرود؛ بهطوریکه حتی توانسته از چین هم پیشی بگیرد که دلیل این موضوع تعدد تحصیلکردههای این کشور در حوزه فناوری اطلاعات (IT) است. ما میتوانیم با استفاده از تجربیات این کشور که رابطه تجاری خوبی هم با ما دارند، در این راه قدم بگذاریم تا از آزمون و خطاهایی که میتوانند ما را با شکست مواجه کنند، دوری کنیم.
یکی از مزایای همکاری با هندوستان در این زمینه این است که حقوق و دستمزد مهندسان خلاق آنها که در حوزه کسب و کارهای نوپا فعالیت دارند، پایینتر از نرخهای جهانی است و ما میتوانیم از آنها در تیمورکها (کارهای گروهی) خود، به صورت مجازی بهره بگیریم. شخصا تجربه خوبی در رابطه با تهیه فایلهای سخنرانی و پاورپوینتها مبتنی بر اینفوگرافیک در کنفرانسهای خارج از کشور مربوط به معدن و صنایع معدنی و فولاد داشتهام و شاید بتوان گفت از ۱۵۴ کنفرانس بینالمللی خارج از ایران که از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۹ سخنران بودهام، حدود ۲۵ درصد فایلهای سخنرانی بهروز خود را از تجربه کارشناسان IT هندی استفاده کردم که در تمامی موارد پیش از آن هم حضوری ندیده بودمشان و به صورت ویدئوکنفرانس ارتباط داشتیم. ما میتوانیم از شتابدهندهها، استارتآپها و متخصصان هندی در کنار متخصصان ایرانی در این زمینه استفاده کنیم تا درصد ریسک را پایین بیاوریم.
یک استارتآپ شتابدهنده معدنی عملا چه خدماتی میتواند ارائه دهد؟
محیطی که یک استارتآپ ایجاد میکند باعث میشود تا تمرکز کار از یک شرکت بزرگ برداشته شده و بر دوش شرکتهای متعدد کوچکتر قرار داده شود که لزوما قرار نیست همه آنها هم شرکت حقوقی باشند و گروههای کاری خاص بصورت حقیقی میتوانند دور هم جمع شده و کار را جلو ببرند. در حوزه معدن هم وضعیت به همین شکل است و شرکتهای استارتآپی میتوانند با فعال کردن معادن کوچکمقیاس، حرکت بزرگی را رقم بزنند و این شائبه که این استارتآپها منجر به دلالی خواهند شد را از میان ببرند، چراکه آنها صرفا محدود به خرید و فروش معدن و مواد معدنی نیستند و همانطور که در دنیا بهخصوص فرانسه دارای استارتآپهایی در حوزه اکتشاف و استخراج هستند، ما نیز میتوانیم در این زمینه قدم برداریم.
آیا بستر فعالیت چنین استارتآپهایی در کشور فراهم است؟
طبیعتا زیرساختها برای اجرای چنین پروژهای در کشور فراهم نیست اما بالاخره باید از یک جایی شروع کرد؛ اگر این پروژه توسط یک بخش خصوصی اجرا شود، به دلیل کمبود نقدینگی با شکست مواجه خواهد شد اما از آنجا که این شتابدهنده از حمایت سازمانهایی از جمله تهیه و تولید مواد معدنی، ایمیدرو و سرمایهگذاری صدر تامین قرار گرفته و میگیرد، شانس موفقیت بسیار بیشتری دارد و باید حمایتها را افزایش دهیم تا در کشور جا بیفتند و فرهنگشان نهادینه شود.